خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
تازگیا یه آزمایش به آزمایشای گذشته از ازدواج اضافه شده
دخترو میندازن تو آب
اگه رفت زیر آب طبیعیه ، اگه اومد بالا همش پروتزه
▧▨▧▨
یک آهنگ سنتی گذاشتم بعد رفتم دوش گرفتم، اصلاح کردم، شام خوردم، چای گذاشتم، یه دور رفتم بیرون و
برگشتم
خواننده هنوز شروع نکرده بود به خوندن!
▧▨▧▨
از یارو میپرسن تو از زنت میترسی؟
میگه :کی!!؟ من؟ هه…..
چرا بترسم!
اتومو کردم، ظرفارم شستم، گردگیریمم تموم شده، زیر بچه رو هم عوض کردم، دیگه از چی بترسم!
کسی میترسه که کاراش مونده باشه!


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: PAr

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
اگر فردایی بهتر می خواهي باید امروز تلاش کنی،
هم اکنون که دیر وقت ایشالا از فردا
▧▨▧▨
ﺳﺮ ﮐﻼ‌ﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفتم ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ .
“ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟”
ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ.
ازش پرسیدم: ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟
گفت: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ ﻣﻨشی بیاد تایپ کنه
ینی قوه تخیلش هلاکم کرد!!!!
▧▨▧▨
مورد داشتیم
دختره میخواسته دست اندازو رد کنه هول شده واسه دست انداز بوق زده بره کنار’
دست انداز از خنده صاف شده


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: PAr

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
رفته ﺑﻮﺩﻡ ﺳﻮﭘﺮﻣﺎﺭﮐﺖ ﭼﯿزی ﺑﺨﺮﻡ
یه دختره اومد ﺩﺳﺖ ﮔﺬﺍشت ﺭﻭ ﭘﻔﮑﺎ گفت :
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﺁﻗﺎ ﺍﺯﯾﻦ ﭘﻔﮑﺎ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟
ﯾﺎﺭﻭ ﻫﻢ ﯾﻪ ﻧﯿﮕﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﻪ ﻧﯿﮕﺎ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮐﺮﺩ
ﺑﻌﺪ ﮔﻔﺖ :
ﻧﻪ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﺗﻤﻮﻡ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﺮﺍﻣﻮﻥ
ﺩﺧﺘﺮه هم ﮔﻔﺖ ﻣﺮﺳﯽ ﻭ ﺭﻓﺖ
فروشنده با لبخدی ملیح از جهان رفت!!!
▧▨▧▨
امروز رفته بودم شهردارى واسه انجام كار ساختمانى
كارمنده پرسيد :
مالكي يا مملوك ؟
وكيلي يا موكل؟
موجرى يا مستاجر؟
منم گفتم الغوث الغوث خلصنا من النار یا رب !!!
گفت یعنی چی آقا؟!
گفتم مگه جوشن کبیر نمیخونی؟
انداختم بیرون پروندمم پاره کرد
چش بود بنظر شما


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: PAr و Natasha

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
زنم مهریه شو گذاشته اجرا،1000 تا سکه بهار آزادی.
حساب کردم با خودرو بزنمش کمتر میشه.
هم اکنون 3روزه دم خونه باباش کمین کردم،لامصب فکر کنم فهمیده بیرون نمیاد
▧▨▧▨
عاشق شدم رفت
حتما میپرسین اون کیههه؟؟؟؟
همونی که خیلی نایسِه
عمرا تو پی وی وایسه
لایک میده آسه آسه
شما چی میگین؟؟؟قبوله؟؟؟
قربون دوستای خودم برم که دارن با ریتم میخونن
▧▨▧▨
ﻣﺮﺩﯼ ﺗﺨﻢ ﻋﻘﺎﺑﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻻﻧﻪ ﻣﺮﻍ ﻫﺎﯾﺶ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻋﻘﺎﺏ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﺷﺪ
ﺟﻮﺟﻪ ﻣﺮﻍ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﮐﻤﯽ ﺑﻌﺪ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﻍ ﻫﺎ ﺭﻭ ﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ
ﺳﭙﺲ ﭘﺮ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻓﺖ
ﻫﻢ ﺑﻪ ﺭﯾﺶ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﻫﻢ ﮔﻨﺪ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺁﻣﻮﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎ
▧▨▧▨
من خودم یه سرى اهداف کوتاه مدت دارم، یه سرى اهداف بلند مدت
براى کوتاه مدتا وقت ندارم براى بلند مدتا حوصله،
اینه که چندان چاى می خورم


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Natasha

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
متکدی: آقا تورو خدا به من هزار تومن بدین برم ناهار بخورم
یارو: پول نمیدم، ولی بیا بریم برات یه پرس غذا بگیرم
متکدی: نه نخواستم،
امروز واسه هزار تومن تاحالا شش بار ناهار خوردم
***
تا حالا توجه کردین
تو مدرسه و دانشگاه همه ي وقت کلاسای دیگه زودتر از کلاسی که ما توشیم تعطیل میشن ؟ چرا ؟؟
***
کل زندگیم تنها عبادتی که اول وقت انجام میدم…
افطار اول وقته
***
بچه خواهرم ۸ سالشه ۵۰۰ هزار تومن دادن به مربی استخرش تا بهش شنا یاد بده!
اونوقت من بچه بودم بابام منو هل داد تو استخر، گفت سعی کن زنده بمونی


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Natasha

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
حیف نون میگه من آخر نفهمیدم این که هی تو اخبار میگن : “وی دلیل نشان کرد” یعنی چی ؟!؟
این “وی” کیه که هی خاطره رو نشون میکنه ؟
پس کی میگیرتش ؟!
چرا با عواطف دختر مردم بازی میکنه عاخه ؟؟؟
▧▨▧▨
دختره اومده پی وی میگه
کثافط نمی تونم تحمل کنم ببینم کسی از عشقم زیبا تر باشه
بلاکی
می‌بینید تو رو خدا ؟!
انگار دست خودمه
▧▨▧▨
باران که می بارد
بعدش بند می‌آید…
چقدر این پست عاشقانه بود
چیه…؟


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Natasha

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
ﺑﺎ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺩﻋﻮﺍﻡ ﺷﺪ، ﺩﺳﺘﺸﻮ ﺑﺮﺩ ﺑﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﺻﻮﺭﺗﻢ، ﻣﻨﻢ ﻳﻬﻮ
ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﺎﺯ ﻫﻨﺪﻱ ﮔﻔﺘﻢ : ﺑﺰﻥ پدر!.. ﺑﺰﻥ… ﺑﺬﺍﺭ بفهمم ﮐﻪ پدﺭ ﺑﺎﻻى ﺳﺮﻣﻪ.
ﺑﺰﻥ ﮐﻪ ﺑﻔﻬﻤﻢ ﻫﻨﻮﺯ بی ﺻﺎﺣﺎﺏ ﻧﺸﺪﻡ…
ﺑﺎبامم چنان ﺯﺩ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﻢ که مث لواشک چسپیدم
به فرش!! نمیدونم چراتو فیلما همدیگه رو بـ*ـغل میکردن!!!
▧▨▧▨
همۀ وقت} آرزوم این بود مخاطب خاصم بهم خیـ*ـانت
کنه و عکساشو بندازم تو شومینه بسوزه ولی
مفید اولا که عکساشو ندارم ،
دوما من اصلا‌ مخاطب خاص ندارم
و سوما هم بین خودمون بمونه ، شومینه هم نداریم !
▧▨▧▨
از زنان کشور های گوناگون سوال شد…
اگر شوهرتون رو با زن ديگري ببينيد با شوهرتون چيکار ميکنيد؟؟
زن سويسي : ازش ميپرسم از چي من خوشش نيومده؟
زن روسي : خونه رو ترک ميکنم…
زن ايتاليايي : اون زن رو ميکشم…
زن اسپانيايي : شوهرم رو ميکشم…
زن آمريکايي : جفتشون رو ميکشم…
زن ايراني : شوهر من از اين کارها نمیکنه. …..


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: PAr و Natasha

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
پشت سر هر مرد موفقي
هيچي نيست.
زرنگ بوده ، گول دخترا رو نخورده ، چسبيده به زندگيش
پولاشو جمع كرده ، زندگيش روبراه شده
▧▨▧▨
یه دوستی دارم خیلی آدم کثیف و غیربهداشتیه
همین حالا داره با سوییچ ماشینم سنگای ته کفششو درمیاره
اصلا انگار نه انگار که من با این سوییچ گوشامو تمیز می‌کنم !
▧▨▧▨
وقتی با خودم میگم:
کاش می شد به قبل برگشت…
سریع بعدش یاد ابروهام و سیبیلام میفتم!
میگم غلط کردم!
خلوت کردن یه دختر با خودش
▧▨▧▨
تو خونمون از ترس مامانم طوری فرهنگ سازی شده که همۀ با لیوان میرن دم یخچال
ولی پارچو سر می کشن و خیلی آروم میان لیوان میزارن سرجاش و میرن … !


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: PAr و Natasha

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
ﺭﻭﺯﻱ ﺟﻮانی از پدرش ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮا اﻧﺴﺎﻧﻬﺎ اﻳﻨﻘﺪﺭ ﺑﺮاﻱ ﭘﻮﻝ
ﻫﻤﺪﻳﮕﺮ ﺭا ﻣﻲ ﺁﺯاﺭﻧﺪ و ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺪﻱ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ؟
پدرش ﻗﻮﻃﻲ ﻛﺒﺮﻳﺘﻲ اﺯ ﺟﻴﺐ ﺩﺭاﻭﺭﺩ ﺳﻪ عدد ﻛﺒﺮﻳﺖ ﺭا ﮔﺮﻓﺖ
و ﺩﻭ عدد ﺁﻥ ﺭا ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﻗﻮﻃﻲ ﻧﻬﺎﺩ ﺁﻥ ﻳﻚ عدد ﺭا ﻧﺼﻒ ﻛﺮﺩ
ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻧﺼﻔﻪ ﻛﻪ ﻧﻮﻙ ﺗﻴﺰﻱ ﺩاشت
ﻻﻱ ﺩﻧﺪاﻥ ﺧﻮﺩ ﺭا ﺗﻤﻴﺰ ﻛﺮﺩ و ﮔﻔﺖ :
ﭼﻪ میدووونم!!
▧▨▧▨
اگه اکانتی با نام پسر بود، طرف پسره …
اگه اکانتی با نام نامشخص بود، طرف پسره
اما اگه اکانتی با نام دختر بود، باز به احتمال پنجاه درصد طرف پسره
▧▨▧▨
ده تمرین برای افزایش شادی:
۱۰- پول
نه تای دیگه ش جواب نمیده، من عمل کردم نشد شما فقط به پیشنهاد دهم عمل کنین
▧▨▧▨
ارادت ما به دوستان مانند یارانه نیست که یه روز بگن هست یه روز بگن نیست؛
ارادت ما مانند تورم هست همۀ وقت} پایدار و ماندگار و رو به افزایش… !


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: PAr و Natasha

Nirvana

مدیر بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/18
ارسال ها
1,274
امتیاز واکنش
34,299
امتیاز
443
زمان حضور
9 روز 5 ساعت 59 دقیقه
ديروز ديدم يه پسر بچه قدش به زنگ ايفون نميرسه هي داره خودشو ميکشونه بالا،
منم مانند يه رابين هود رفتم،گفتم:
ميخواي برات زنگ بزنم؟!
اونم سرشو تکون داد و گفت اوهوم…..
منم براي اينکه سريعتر در رو براش باز کنن دو سه بار زنگ زدم ،
بعدش با لبخند بهش گفتم: مفید ديگه چيکار کنم برات کوچولو ؟؟
گفت هيچي ديگه فرار کن تا صاحبخونه نيومده…!!
تو از اون ور برو من از اين ور…!!!
بچه نيستن بخدا گرازن…
با اين هيکلم يه ربع مثله اسب يورتمه ميرفتم.
▧▨▧▨
داداش کوچیکم انقدر مامانمو اذیت کرد که مامانم گفت میام انقدر میزنمت که به خر بگی داداش
به من چه آخه


■مطالب طنز ■

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: PAr و Natasha
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا