خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Mahsa._.M

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/2/20
ارسال ها
197
امتیاز واکنش
2,052
امتیاز
228
محل سکونت
Ekipw Vampire
زمان حضور
30 روز 3 ساعت 18 دقیقه
هیچ کس در نزد خود چیزی نشد
هیچ آهن خنجر تیزی نشد
هیچ قناد نشد استاد کار
تا که شاگرد شکر ریزی نشد
هر که را اسرار حق آموختند
مهر کردند و زبانش دوختند
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
حافظ
هرآنکس که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
حافظ


مشاعره با حرف ه

 

Mahsa._.M

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/2/20
ارسال ها
197
امتیاز واکنش
2,052
امتیاز
228
محل سکونت
Ekipw Vampire
زمان حضور
30 روز 3 ساعت 18 دقیقه
همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

حافظ

همه کارم ز خود کامی به بد نامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها

حافظ

همه کس طالب یارند چه هشیار و چه سرخوش
همه جا خانه ی یار ست چه مسجد چه کنشت

حافظ

همای اوج سعادت به دام ما افتد
اگر ترا گذری بر مقام ما افتد


هزار نکته ی باریکتر ز مو اینجاست
نه هر که سر بتراشد قلندری داند

حافظ

هرکس به تماشایی رفتند به صحرایی
مارا که تو منظوری خاطر نرود جایی

سعدی

همای گو مفکن سایه ی شرف هرگز
درآن دیار که طوطی کم از زغن باشد

هوای کوی تو از سر نمیرود آری
غریب را دل سرگشته با وطن باشد

حافظ


هرکس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
من در عجبم دوست چرا می شکند

حضرت امام


مشاعره با حرف ه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,054
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 25 دقیقه
هر روز یکی شور بر این جمع زنی
بنیاد هزار عاقبت را بکنی
تا دور ابد این دوران قائم بود
بر جا فقیران کرم چون تو غنی....


هر آنکس عاشق است از جان نترسد
یقین از بند و از زندان نترسد
دل عاشق بود گرگ گرسنه
که گرگ از هی هی چوپان نترسد


هفت دریا بر ما غرقه یک قطره بود
که به کف شعشعه جوهر انسان داریم
چه کم ار سر نبود چونک سراسر جانیم
چه غم ار زر نبود چون مدد از کان داریم


مشاعره با حرف ه

 
  • تشکر
Reactions: niloofar.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 21 ساعت 9 دقیقه
هر شبی گویم که فردا ترک کنم این سودا را
باز چون فردا شود امروز و فردا می کنم

هر که نان عمل تویش خورد
منت حاتم طایی نبرد

هر شب به این امیدم که نسیم صبح گاهی
به پیام آشنایی بنوازد این نوا را

هر که را خوابگاه آخر به دو مشتی خاک است
گوچه حاجت که بر افلاک کشی ایوان را

هر آن کس را که باشد بخت یاور
چو گل با زر همی‌زاید ز مادر

هر آن مریض که پند طبیب نپذیرد
سزاش تاب و تب روزگار بیماری است

همت از آمال کوچک باز گیر
تا فراغ کهکشان پرواز گیر


مشاعره با حرف ه

 

من فرق دارم

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/7/20
ارسال ها
99
امتیاز واکنش
1,798
امتیاز
163
سن
19
زمان حضور
4 روز 11 ساعت 31 دقیقه
هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد
به یقین عیب تو پیش دگران خواهد برد

هرکسی را نتوان گفت که صاحب نظر است
عشقبازی دگر و نفس پرستی دگر است

هر کس از جام ازل گر چه به نوعی سرخوش است
چشم سرخوش تو گواه است که پیمانه یکیست
همه دعوی کنی و خایی ژاژ
در همه کارها حقیری و ژاژ

ابو شکور

هنوز در من عاشق خدا نمی خندد
هنوز قلب شکسته خود خداورند است
حمید حسینی


مشاعره با حرف ه

 

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,054
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 25 دقیقه
هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر نام ما
اوج دولت، طاق نسیان است در ایام ما
می‌خورد چون خون دل هر کس به قدر دستگاه
باش کوچکتر ز جام دیگران، گو جام ما

صائب

هر روز مرا ز عشق جان انجامت
جانیست وظیفه از دو تا بدامت
یک جان دو شود چو یابم از انعامت
از دو لـ*ـب تو چهار حرف از نامت

سنائی


هر دوست که دم زد ز وفا دشمن شد
هر پاکروی که بود تردامن شد
گویند شب آبستن و این است عجب
کاو مرد ندید از چه آبستن شد

حافظ


مشاعره با حرف ه

 

Saghár✿

سرپرست بخش عمومی
عضو کادر مدیریت
سرپرست بخش
نگارشگر انجمن
کپیست انجمن
  
عضویت
28/2/20
ارسال ها
4,354
امتیاز واکنش
51,361
امتیاز
443
محل سکونت
☁️
زمان حضور
122 روز 21 ساعت 18 دقیقه
هزار آتش و دود و غمست و نامش عشق
هزار درد و دریغ و بلا و نامش یار

هر چند که عیبم از قفا میگویند
دشنام و دروغ و ناسزا میگویند
نتوان به حدیث دشمن از دوست برید
دانی چه؟ رها کنیم تا می‌گویند

هر که شد خاک نشین، برگ و بری پیدا کرد

سبز شد دانه، چو با خاک سری پیدا کرد

هر که از جاده‌ی انصاف نهد پا بیرون
سـ*ـینه‌ی او هدف تیر حوادث گردد


مشاعره با حرف ه

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 21 ساعت 9 دقیقه
همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز

همه سهم من از عشق تو غم بود ولی
دوست دارم که ترا شاد ببینم ای دوست

همی وعده دهی امروز و فردا
همین امروز و فردایت مرا کشت

هزار جهد بکردم که یار من باشی
مرادبخش دل بی قرار من باشی


مشاعره با حرف ه

 

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 21 ساعت 9 دقیقه
هر که از جاده ي انصاف نهد پا بيرون
سينه ي او هدف تير حوادث گردد

********


هر گه که دل به عشق دهي خوش دمي بود
در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست
حافظ

********


هر نا کس و کس مي کند آزار دل من
با آنکه به گيتي سر آزار کسم نيست
مشفق کاشاني

********


هر نفس چون گل به بادش مي دهم
گنج باد آورده را ماند دلم
علي معلم

********


هزار خويش که بيگانه از خدا باشد
فداي يک تن بيگانه که آشنا باشد


مشاعره با حرف ه

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,054
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 25 دقیقه
هر که از جاده ي انصاف نهد پا بيرون
سينه ي او هدف تير حوادث گردد

********


هر گه که دل به عشق دهي خوش دمي بود
در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست
حافظ

********


هر نا کس و کس مي کند آزار دل من
با آنکه به گيتي سر آزار کسم نيست
مشفق کاشاني

********


هر نفس چون گل به بادش مي دهم
گنج باد آورده را ماند دلم
علي معلم

********


هزار خويش که بيگانه از خدا باشد
فداي يک تن بيگانه که آشنا باشد
همه کس را تن و انـ*ـدام و جمالست و جوانی
وین همه لطف ندارد تو مگر سرو روانی

سعدی


هر شب از کویت مرا سر سرخوش و شیدا میکشند
چون سر زلفت بدوشم بیسرو پا میکشند

ساوجی


همه حدیث وفا و وصال میگفتی
چو عاشق تو شدم قصه واژگون کردی
ز اشتیاق تو جانم به لـ*ـب رسید، بیا
نظر به حال دلم کن، ببین که چون کردی

عراقی


مشاعره با حرف ه

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا