خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است. هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
865
امتیاز واکنش
2,737
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
29 روز 18 ساعت 17 دقیقه
سر نیست کز تو بر سر خنجر نمی‌شود

تا سر نمی‌شود غمت از سر نمی‌شود

از شست عشق نو نپرد هیچ ناوکی

کان با قضای چرخ برابر نمی‌شود

هر دم به تیر غمزه بریزی هزار خون

وین طرفه‌تر، که تیر تو خود تر نمی‌شود

سلطان نیکوانی و بیداد می‌کنی

می‌کن که دست شحنه به تو در نمی‌شود

انصاف من ز تو که ستاند که در جهان

داور نماند کز تو به داور نمی‌شود

روزم فرو شد از غم و در کوی عشق تو

این دود جز ز روزن من بر نمی‌شود

روزی هزار بار بخوانم کتاب صبر

گوشم به توست لاجرم از بر نمی‌شود

از آرزوی وصل تو جان و دلم نماند

کامد شد فراق تو کمتر نمی‌شود

کردم هزار یارب و در تو اثر نکرد

یارب مگر سعادت یاور نمی‌شود

خاقانیا ز یارب بیفایده چه سود

کاین یارب از بروت تو برتر نمی‌شود


اشعار خاقانی

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
865
امتیاز واکنش
2,737
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
29 روز 18 ساعت 17 دقیقه
هر زمانی بر دلم باری رسد

وز جهان بر جانم آزاری رسد

چشم اگر بر گلستانی افکنم

از ره گوشم به دل خاری رسد

نیست امیدم که در راه دلم

شحنهٔ امید را کاری رسد

نیستم ممکن که در باغ جهان

دست من بر شاخ گلناری رسد

آسمان گر فی‌المثل پاره کنند

زان نصیب من کله‌واری رسد

زخم‌ها را گر نجویم مرهمی

آخر افغان کردنم باری رسد

از تو پرسم در چنین غم مرد را

جان رسد بر لـ*ـب؟ بگو آری رسد

پی گرفتم کاروان صبر را

بو که خاقانی به سرباری رسد


اشعار خاقانی

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

~MobinA~

مدیر آزمایشی قلمرو خون آشام
مدیر آزمایشی
  
عضویت
7/1/24
ارسال ها
865
امتیاز واکنش
2,737
امتیاز
118
سن
17
محل سکونت
دیار خیالات
زمان حضور
29 روز 18 ساعت 17 دقیقه
عشاق به جز یار سر انداز نخواهند

خوبان به جز از عاشق جان‌باز نخواهند

تا عشق بود عقل روا نیست که مردان

در مملکت عاشقی انباز نخواهند

آنان که چو من بی پر و پروانهٔ عشقند

جز در حرم جانان پرواز نخواهند

بیداد از آن جزع جهان‌سوز نبینند

فریاد از آن لعل جهان‌ساز نخواهند

گر کشت مرا غمزهٔ غمازش زنهار

تا خونم از آن غمزهٔ غماز نخواهند

در مذهب عشاق چنان است شریعت

کان را که بکشتند دیت باز نخواهند

بی‌عشق ز خاقانی چیزی نگشاید

بی‌وصل گل، از بلبل آواز نخواهند


اشعار خاقانی

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا