- عضویت
- 25/7/18
- ارسال ها
- 340
- امتیاز واکنش
- 4,866
- امتیاز
- 228
- سن
- 26
- محل سکونت
- ساری
- زمان حضور
- 6 روز 14 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
_من نمی فهمم، چطور ملکه به حرف اون دیوونه ی زنجیری گوش می ده؟!
لیانا چیزی نگفت، همانطور که هر دو از پلکان مرمری بلندترین برج قصر پایین می رفتند، جان ادامه داد:
_اگه جاناتان و بقیه هم بخوان به حرف های اون اهمیت بدن، اون موقع یقین پیدا می کنم که اونا هم عقلشون رو از دست دادن.
جان نگاهی به...
لیانا چیزی نگفت، همانطور که هر دو از پلکان مرمری بلندترین برج قصر پایین می رفتند، جان ادامه داد:
_اگه جاناتان و بقیه هم بخوان به حرف های اون اهمیت بدن، اون موقع یقین پیدا می کنم که اونا هم عقلشون رو از دست دادن.
جان نگاهی به...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان لیانا | Zahra Bagheri کاربر انجمن رمان ٩٨
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com