خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

دانلود رمان عاشقانه جدید

  1. -FãTéMęH-

    در حال تایپ رمان راجیانا | -FãTéMęH- نویسنده‌ی ویژه‌ انجمن رمان ۹۸

    به نام خدا نام رمان: راجیانا¹ نویسنده: فاطمه اسماعیلی، نویسنده‌ی ویژه انجمن رمان ۹۸ ژانر: اجتماعی, عاشقانه ناظر: YeGaNeH خلاصه: سال‌هاست که ذهنش از رشد طبیعی عقب افتاده و حالا، یه فرد با جثه‌ای بزرگ، اما افکاریه که بهش نمیاد. ذهنیتی که مورد پذیرش هیچ کس، حتی نزدیک‌ترین‌هاش نیست و باعث طرد...
  2. Ashly

    در حال تایپ رمان مهره‌های گمشده | Ashly کاربر انجمن رمان ۹۸

    به نام ایزد یکتا نام رمان: مهره‌های گمشده نویسنده : Ashly کاربر انجمن رمان۹۸ ژانر: فانتزی، عاشقانه ناظر رمان: ~متینا کوثری~ خلاصه : خاطرات دیرینه، می توانند مفید و ناخوشایند باشند؛ منتها زاویه دید آن، به او بستگی دارد. مهره مؤنثی که بایستی به تعاقب مهره مذکر خود برگردد و از ماهیتی که زمان...
  3. فاطمه دینی

    V.I.P رمان دلباخته مسکوت | فاطمه دینی کاربر انجمن رمان ٩٨

    به نام خالق دل ها نام رمان: دلباخته مسکوت نام نویسنده: فاطمه دینی ناظر: Narin_F ژانر: عاشقانه، اجتماعی، تراژدی خلاصه: در گوشه‌ای از بیمارستان افتاده است و مریض؛ گویا کسی عاشقش شده که موانع برای داشتنش آن‌قدر زیاد است که نرسیدن بهش صلاح بیشتری دارد! آشوب دلش با درد جسمش ترکیب وحشتناکی شده. از او...
  4. آرام ضرونی

    در حال تایپ رمان جبهه‌ی عشق | آرام ضرونی کاربر انجمن رمان ۹۸

    بسم الله ارحمن الرحیم نام رمان: جبهه‌ی عشق نویسنده: Aram Zarouni نام ناظر: Mahla_Bagheri ژانر: عاشقانه، اجتماعی خلاصه: این منم، حلما! همانی که وسوسه‌ی محبت تا کوی تو مرا کشاند و من، خود بخیه‌ی التیام بخش زخم‌هایت شدم؛ اما این رسمش نیست! به بند کشیدنم، غیاب عشق چشمانت، این شکنجه‌ها از پا در...
  5. samira.sh

    در حال تایپ رمان افول انقضا | samira.sh کاربر انجمن رمان ٩٨

    ﷽ نام رمان: افول انقضا نویسنده: samira.sh ناظر: Mahla_Bagheri ژانر: عاشقانه، اجتماعی خلاصه: عشق کورش کرد؛ و آن، دلی را بازیچه قرار داد و امضای نابودی پای زندگی خود زد... به چه می‌خواست برسد؟ نمی‌دانست! زمانی به خود رسید که کلاف دنیا بازوهایش را تنگ گرفته بود و آن عاجز از سخن! او مجبورش کرد،...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا