مشاعره

moh@mad · 14/3/20

yeganeh yami گفت:
دلا خو کن به تنهایی که از تن ها بلا خیزد
سعادت ان کسی یابد که از تنها بپرهیزد

در جستجوی اهل دلی عمر ما گذشت
جان در هوای گوهـر نایاب کرده ایم

yeganeh yami · 14/3/20

مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
تو را می بینم و میلم زیادت می شود هر دم
حافظ

moh@mad · 14/3/20

مغرور مشو این همه بـر سوز خود ای شمع
کاین سازش پروانه هم از روی حساب است

yeganeh yami · 14/3/20

تو که کوتاه و طلایی بکنی مو ها را
من شاعر به چه تشبیه کنم یلدا را؟!

moh@mad · 14/3/20

از گلوی خود بریدن وقت حاجت همت است
ورنه هر كس وقت سیری پیش سگ نان افكند

yeganeh yami · 14/3/20

دختری از امت عیسی دلم را برده است
یا محمد همتی ده تا مسلمانش کنم!

moh@mad · 14/3/20

yeganeh yami گفت:
دختری از امت عیسی دلم را برده است
یا محمد همتی ده تا مسلمانش کنم!

من خیال یار دارم، گر کسی را بر دل است
کز خیال او شوم، خالی، خیالی باطل است

yeganeh yami · 14/3/20

تو از کی عاشق این پرسش ایینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست مدت هاست!

moh@mad · 14/3/20

تا چند دم از گل زنی ای باد بهاران
گل را چه محل پیش رخ لاله عذاران
هر یار که دور از رخ یاران بدهد جان
از دل نرود تا ابدش حسرت یاران

yeganeh yami · 14/3/20

نمی دانم چه نفرینی گریبان گیر مجنون است
که وحشی می کند چشمانش اهوان صحرا را!.

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی