مشاعره با حرف ق

Offline · 22/8/24

moh@mad گفت:
قومی که به افلاس گراید دل ایشان
جز کوی حقیقت نبود منزل ایشان

وقتی که شود کار برایشان همه مشکل
جز باده بگو حل که کند مشکل ایشان

سنائی

قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می‌ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این

moh@mad · 22/8/24

Offline گفت:
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
می‌ترسم از آن که بانگ آید روزی
کای بیخبران راه نه آنست و نه این

قومی به جد و جهد نهادند وصل دوست
قومی دگر حواله به تقدیر می‌کنند

فی‌الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
کـ‌این کارخانه‌ایست که تغییر می‌کنند

YeGaNeH · 10/9/24

قصه های کهن از چشم تو آغاز شدند
شاعران با لـ*ـب تو قافیه پرداز شدند

- علیرضا آذر

moh@mad · 19/9/24

YeGaNeH گفت:
قصه های کهن از چشم تو آغاز شدند
شاعران با لـ*ـب تو قافیه پرداز شدند

- علیرضا آذر

قلم بشکن تو از این آه من
یا بسوز از این غم جانکاه من
یا برایش نامه ای از دل نویس
یا بکش شکل مرا با چشم خیس

~ZaHrA~ · 28/11/24

moh@mad گفت:
قلم بشکن تو از این آه من
یا بسوز از این غم جانکاه من
یا برایش نامه ای از دل نویس
یا بکش شکل مرا با چشم خیس

قسم به نرگس مردم فریبِ عشوه فروشت

که آن چه از تو خریدم به عالمی نفروشم

moh@mad · 28/11/24

~ZaHrA~ گفت:
قسم به نرگس مردم فریبِ عشوه فروشت

که آن چه از تو خریدم به عالمی نفروشم

قید هستی نیست مانع خاطرِ آزاده را
در دل مینا برون‌ گردی‌ست رنگ باده را

خوابناکان را نمی‌باشد تمیز روز و شب
ظلمت و نور است یکسان تن‌به‌ غفلت‌ داده‌ را

بیدل

~ZaHrA~ · 28/11/24

moh@mad گفت:
قید هستی نیست مانع خاطرِ آزاده را
در دل مینا برون‌ گردی‌ست رنگ باده را

خوابناکان را نمی‌باشد تمیز روز و شب
ظلمت و نور است یکسان تن‌به‌ غفلت‌ داده‌ را

بیدل

قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یک دم سپر شوند برای برادرش

moh@mad · 5/12/24

~ZaHrA~ گفت:
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یک دم سپر شوند برای برادرش

قرعه و تسبیح را محرم نداند حال ما
هست بر سی پاره دل ها مدار فال ما

پشت ما بر خاکساری روی ما در بی کسی
وای بر آن ک.س که افتاده است در دنبال ما

~ZaHrA~ · 5/12/24

moh@mad گفت:
قرعه و تسبیح را محرم نداند حال ما
هست بر سی پاره دل ها مدار فال ما

پشت ما بر خاکساری روی ما در بی کسی
وای بر آن ک.س که افتاده است در دنبال ما

شرط بندی عاشقان بردی ندارد از نداران پرس

کس از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس

moh@mad · چهارشنبه در 17:53

~ZaHrA~ گفت:
شرط بندی عاشقان بردی ندارد از نداران پرس

کس از دور فلک دستی نبرد از بدبیاران پرس

قصد جان است طمع در لـ*ـب جانان کردن
تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم

من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دم
هندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

عضو جدید انجمن

کاربر ممتاز

معاونت کل سایت رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین