مشاعره با حرف ق

-FãTéMęH- · 25/6/24

MēLįKąღ گفت:
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس

قلم شیرین و خط شیرین سخن شیرین و لـ*ـب شیرین
خدا را ای شکر پاره مگر طوطی قنادی

moh@mad · 13/7/24

MēLįKąღ گفت:
قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس

قدحی رسان به جانم که برد به آسمانم
مدهم به دست فکرت که کشد به سوی پست او

-FãTéMęH- · 13/7/24

moh@mad گفت:
قدحی رسان به جانم که برد به آسمانم
مدهم به دست فکرت که کشد به سوی پست او

قسم به جان تو اي عشق اي تمامي هست
كه هست هستي ما از خم غدير تو سرخوش

moh@mad · 14/7/24

-FãTéMęH- گفت:
قسم به جان تو اي عشق اي تمامي هست
كه هست هستي ما از خم غدير تو سرخوش

قاصدک هان چه خبر آوردی
از کجا وز که خبر آوردی
خوش خبر باشی اما اما
گرد بام و در من بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری، باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو انجا که تو را منتظرند

-FãTéMęH- · 14/7/24

moh@mad گفت:
قاصدک هان چه خبر آوردی
از کجا وز که خبر آوردی
خوش خبر باشی اما اما
گرد بام و در من بی ثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری، باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو انجا که تو را منتظرند

قدر مجموعه گل مرغِ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند، معانی دانست

moh@mad · 17/7/24

-FãTéMęH- گفت:
قدر مجموعه گل مرغِ سحر داند و بس
که نه هر کو ورقی خواند، معانی دانست

قامتش سامان شوخی از نگاه ما گرفت
این نوای فتنه از تار نظر بالا گرفت

هستی ما حایل آن جلوه سرشار نیست
از حبابی پرده نتوان بر رخ دریا گرفت

-FãTéMęH- · 20/7/24

moh@mad گفت:
قامتش سامان شوخی از نگاه ما گرفت
این نوای فتنه از تار نظر بالا گرفت

هستی ما حایل آن جلوه سرشار نیست
از حبابی پرده نتوان بر رخ دریا گرفت

قدیم و محدث از هم چون جدا شد؟
که این، عالم شد آن دیگر خدا شد؟

moh@mad · 24/7/24

-FãTéMęH- گفت:
قدیم و محدث از هم چون جدا شد؟
که این، عالم شد آن دیگر خدا شد؟

قدح پر كن كه من در دولت عشق
جهان بخت جهانم گرچه پيرم

-FãTéMęH- · 21/8/24

moh@mad گفت:
قدح پر كن كه من در دولت عشق
جهان بخت جهانم گرچه پيرم

قرآن که مهین کلام خوانند آن را
گه گاه نه بر دوام خوانند آن را

- خیام

moh@mad · 22/8/24

-FãTéMęH- گفت:
قرآن که مهین کلام خوانند آن را
گه گاه نه بر دوام خوانند آن را

- خیام

قومی که به افلاس گراید دل ایشان
جز کوی حقیقت نبود منزل ایشان

وقتی که شود کار برایشان همه مشکل
جز باده بگو حل که کند مشکل ایشان

سنائی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر ارشد رمان ۹۸

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین