خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

yas1824

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
12/9/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
3
امتیاز
1
سن
24
زمان حضور
16 ساعت 13 دقیقه
سلام دنبال رمانی میگردم دختری به نام دلارام که مادرش پزشک زنان وپدرشم پزشک بوده وبه خاطر ارثیه پدریش مجبور به ازدواج صوری با یه پسر میشه درواقع اون به خاطر این که درگذشته شاهد بی احترامی به دختر بچه ای بوده که توخونه ای بوده که درابی رنگ داشته و در کوچه ای که بهش عشاق میگفتن بوده از ازدواج میترسه
سلام رمان "لـ*ـب های ساکت"


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

گل گندم

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
15/10/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
11
سن
39
زمان حضور
3 ساعت 16 دقیقه
دنبال یه رمانم .دختره تپله توی راه مدرسه یه مرد سیاه پوش رومیبینه بعداز مدتی اون مرد سیاه پوش میادخواستگاریش که پلیس هم هست اسمش علی بوده فکرکنم .علی به خاطر محافظت ازدختره طلاقش میده اونم با دوستش وشوهرش میره یه شهردیگه اونجادرس میخونه مهماندارهواپیمامیشه.آخرشم با علی دوباره ازدواج میکنه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

ساناز ابراهیمی

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/11/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
23
زمان حضور
41 دقیقه
با سلام، من دنبال اون رمانی هستم که یه دختره به یه خونه ای پناه میبره که یه زن و مرد جوون توش زندگی میکنن و بعد اون زن و نرد باهم اختلاف دارن و جدا میشن و طی اتفاقاتی دختره و مرده عاشق هم میشن ،خانواده مرد هم مذهبی بودن ، یجاییش هست که تو خانواده مرد اش نذری داشتن و این دوتا اونجا همو میبوسن. اسم رمان آتش اینا داشت.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

garmeal

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
10/11/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
17
زمان حضور
10 دقیقه
سلام
یه رمان بود که دختره با خواهر کوچیکه ترش زندگی میکرد و مجبور بود دزدی کنه
زیاد چیزی ازش یادم نیست ولی یه اتفاقایی میفته که مجبور میشه با پلیسا همکاری کنه
یه بار هم برای دزدی به یه رستوران می‌ره که توی رمان ته دیگمو پس بده بود


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

sunrise

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
31
زمان حضور
21 دقیقه
سلام یه رمانی بود که دختره که پرستار هم بود فکر کنم تو راه تالار عروسی نامزد قبلی بود حالش بد میشه یه دختر بچه پیدا میکنه وبزرگش میکنه با کمک همکارش که فکر کنم اونم دکتر بود وازدواج صوری میکنن که فقط دخترنگه دارن.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

SSabaaa

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
21
زمان حضور
29 دقیقه
سلام رمان در مورد دختر ایرانی هستش که از شوهرش طلاق میگیره و می خواد برای ادامه تحصیل به خارج از کشور بره (احتمالا ایتالیا) و در نهایت موفق میشه ولی اونجا یه پسر خارجی که تو دانشگاه که خیلی هم طرف دار داره عاشق دختره میشه و بعد ها بعد از تلاش های فراوان پسره دختر هم عاشقش میشه ولی وقتی که پسره می خواد برای ازدواج با دختر دینش رو که مسیحی هستش به مسلمونی تغییر بده تصادف می کنه و می میره و دختره هم با خبر تصادف پسره ایست قلبی می کنه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

sunrise

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/11/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
31
زمان حضور
21 دقیقه
یه رمان درباره ی یه زن وشوهربود،که مرده سرخوش وبیخیال بود.وضعش خیلی خوب بوده. واحد روبروییشونم زن وشوهربودن.دوست بودن. این دوخانواده باهم میرفتن بیرون وگردش.بعداین دختره مریض میشه و شوهرش میره بایکی دیگه.بعدازچندوقت میفهمه، .پسره هرکاری میکنه،دختره نمیتونه فراموش کنه واخرجدامیشن.وپسره میره خارج.چون خانواده ی دختره نمیخوانش،برمیگرده توخونه خودش زندگی میکنه ،خونه روبروییشونم،مرده که اسمش علیرضابود زنشوطلاق میده.چون زنه بچه شوسقط کرده بود.علیرضایه فامیل داشت،کیان فک کنم اسمش بود.اول بادختره مشکل داشتن.امایه باردختره جونشونجات میده،کم کم بادختره اشنامیشه ویواش یواش عاشق هم میشن.
لطفااگه کسی میدونه اسمشوبهم بگه.
رمان بی تار وپود


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

مهشید سووداا

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
22/11/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
18
زمان حضور
3 ساعت 46 دقیقه
دختره در کرمانه و پسره تو تهرانه و خوانندس‌ اسمشم آروانه. یعنی بعدش خواننده مشه:)
خلاصه یه تیکه یادم میاد که پسره مصاحبه تلوزیونی دعوت می‌کنند که می‌گن یکی از نزدیکانت بهت زنگ بزنه. دختره داره مصاحبه شو می‌بینه که نفر اول زنگ میزنه و دختره و از آشناهاس.
آخر مصاحبه است که دختره زنگ می‌زنه که جانم راه میوفته.
بعد پسره با خودش می‌گه الان دیگه فهمیدم دوستم داره و ولش نمی‌کنم.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

لبخند

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
26/11/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
27
زمان حضور
20 دقیقه
سلام من دنبال یه رمان تقریبا قدیمی ام که شخصیتهاشون پزشکن و توی بیمارستانه. دختره تاثا جایی که یادم میاد تازه شکسته عشقی خورده و به یه بیمارستان جدید میاد که اقای دکتر خوشتیپمونو میبینه. اگه کسی میدونه کمک کنه ممنون میشم.
دروغ شیرین


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

کوهستان نادری

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/10/20
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
70
سن
25
زمان حضور
17 دقیقه
یه رمان بود دختره و پسره سعی میکردن کاری کنن خواهر و برادرشون با هم ازدوج نکنن چون خیلی دوسشون داشتن به یه اتفاقی میوفته دختره و پسره با هم ازدواج میکنن و میرن شمال اسم پسره هم کیان بود


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا