خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Fatemehbokaeian20

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/2/22
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
70
سن
24
زمان حضور
53 دقیقه
رمان بوده ک پسره عاشق خاله اش میشه و یه رازی میونسته از خاله اش که خاله اش نبوده و آخر قصه هم ازدواج میکنن یادم نیست دقیق


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Fahima

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/10/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
51
سن
24
زمان حضور
2 ساعت 9 دقیقه
یه رمانی بود که دختره عاشق دوست باباش میشه که خارج زندگی می‌کرده برگشته ایران تا حالا هم ازدواج نکرده تفاوت سنیشم زیاده برای ازدواج باید پدرشو راضی کنه.

اگه کسی میدونه لطفا بگه ممنونم


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

Fahima

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
17/10/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
2
امتیاز
51
سن
24
زمان حضور
2 ساعت 9 دقیقه
یه رمان بود که پسره توی کما بوده ولی خونه اش رو میفروشن به یه دختره که پرستاره و فقط اونه که روحِ همون پسره رو توی اون خونه میبینه . اسمش چیه ??

بچه ها لطفا اگه کسی میدونه اسم رمان رو بهم بگه ممنونممم


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

sar

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/10/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
1
امتیاز
1
سن
19
زمان حضور
19 دقیقه
سلام من دنبال یه رمان میگردم که دختره از خارج برگشته بود از جایی که پدرش اون و از بچگی فرستاد تا توی یه خوابگاه درس بخونه. حالا برگشته با کلی خاطره تلخ.
این دختره یه دختر عمویی داره که فک کنم اسمش ماهرخ بود ولی ماهی صداش میکردن. ماهرخ با یه پسری نامزد میشه. این دختره باباش میخواسته بهش بی احترامی کنه اما فرار میکنه دختره و میره پیش نامزد ماهی اونم فراریش میده تو یه روستا و ...

ممنون میشم اگه اسمشو بگید
سلام من یه رمان مشابه همین خوندم با همین موضوع ولی دختر عموش که بهش میگن ماهی اسمش ماهنوشه اسم رمانش(ناگفته هاست)اسم خود شخصیت اصلی نازلی و اسمش نامزد ماهی بابکه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Deana

saqaramiri

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/10/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
زمان حضور
1 ساعت 54 دقیقه
اسمشو میدونید؟ دختره با دوستاش میرن یه جایی(فک کنم شمال بود) اونجا یکی از پسرا بهش ت*ج*اوز میکنن. دختره بعد از یکی دو ماه میفهمه حامله شده. خانوادش متوجه میشن و از پسره شکایت میکنن. دادگاه حکم میده که باهم ازدواج کنن و مهریه دختره میشه دست و پای پسر. خیلی باهم بدن و لجبازی دارن ولی درنهایت باهم خوب میشن و اگه اشتباه نکنم، یه پسر گیرشون میاد. توروخدا اگه میدونید بهم بگید خیلی دنبالشم


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

SH_V

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/10/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
17
زمان حضور
17 دقیقه
سلام
رمان دختری که خارج از کشور زندگی میکنه و با استادش دوست میشه و باهاش لج میکنه و بخاطر ورشکستگی باباش میخواد به ایران بیاد خونشو میفروشه و کار میکنه


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

samin faridi

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
19/10/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
16
زمان حضور
24 دقیقه
اسم این رمانه چیه؟

نگاهم بهش بود
نفس هاش نامنظم نشونه اشک ریختناش بود،ولی خسته تر از اونی بود
که بخوام بهش بگم خفه شه۔
با نوازش موهام بیدار شدم،
فکر کردم شیدا زنمه ولی وقتی چشمم به
چشمای ورم کرده و اشکی اون دختر خورد دستشو کنار زدم و از روی تـ*ـخت
بلند شدم۔
به ملافه خ*ون*ی نگاهی انداختم تمام اتفاقات دیشب مثل یه فیلم از جلوی چشام رد میشدن۔
نگاهی بهش انداختم و رفتم سمت حموم،

یه دوش یه ربعه گرفتم و اومدم

بیرون که دیدم یه ملافه دور خودش پیچیده و داره ملافه های خونی رو جمع میکنه
موهامو با حوله خشک کردم و پیراهنمو پوشیدم از گوشه ی اتاق کمربندمو برداشتم و رفتم سمت شلوارم که دقیقا بـ*ـغل پاش بود۔
به سمتش رفتم ولی اون فکر کرد میخوام بزنمش
عقب عقب رفت و به
دیوار خورد و نشست روی زمین و خودشو جمع کرد، خم شدم شلوارمو بردارم که گفت:
+ آقا، توروخدا،نزنین،آقا۔
-۔ اسمت چیه
+ بهار
کمربند و به شلوارمو وصل کرد و رفتم سمت در و بازش کردم و رفتم بیرون و دوباره در قفلش کردم.
نمیدونستم چه برخوردی باید با زنم داشته باشم،اعصابم داغون بود
سن کمی داشتم وقتی ازدواج کردم
تقریبا هیجده سالم بود ولی شیدا بیست
سالش بود
پدرم مخالف این ازدواج بود
ولی وقتی دید من بهم ریختم راضی به این وصلت شد
ولی دوسال بعدش فهمیدیم که شیدا نمیتونه بچه دار بشه
واین شروع دعوا وبحث های همیشگی توی این هفده سال بین منو پدرم بود .
که میگفت من وارث میخوام و تو باید زن
بگیری و برات بچه بیاره
ولی من بهونه اینو داشتم که سامیار هست و میتونه براتون وارث بیاره
من نه زنموطلاق میدم نه زن دیگه ای میگرم،بچه هم نمیخوام
روزهای خوبی داشتم با شیدا،با اینکه دوسال ازم بزرگ تر بود ولی خیلی لوند و ز یبا بود
و همیشه ت*مک*ی*نم میکرد ولی تو این هفت روز زندگیم نابود شد.


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

فاطمه ۲۴۷

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/10/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
سن
34
زمان حضور
16 دقیقه
سلام
کسی این رمان خونده یه دختر عرب که دوتا دختر دوقلو داشت و عقد یه پسره میشد که از همسر اولش جدا شده بود


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 

YeGaNeH

معاونت کل سایت رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
معاونت سایت
  
عضویت
9/1/22
ارسال ها
10,008
امتیاز واکنش
41,272
امتیاز
508
زمان حضور
312 روز 13 ساعت 40 دقیقه
سلام
کسی این رمان خونده یه دختر عرب که دوتا دختر دوقلو داشت و عقد یه پسره میشد که از همسر اولش جدا شده بود
سلام
رمان روز نود و سوم از نیلوفر قائمی‌فر
که با اسم نود و سه روز تا عاشقی بازنویسی و چاپ شده


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
  • تشکر
Reactions: Deana و MARIA₊✧

saqaramiri

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/10/23
ارسال ها
0
امتیاز واکنش
0
امتیاز
0
زمان حضور
1 ساعت 54 دقیقه
اسمشو میدونید؟ دختره با دوستاش میرن یه جایی(فک کنم شمال بود) اونجا یکی از پسرا بهش ت*ج*اوز میکنن. دختره بعد از یکی دو ماه میفهمه حامله شده. خانوادش متوجه میشن و از پسره شکایت میکنن. دادگاه حکم میده که باهم ازدواج کنن و مهریه دختره میشه دست و پای پسر. خیلی باهم بدن و لجبازی دارن ولی درنهایت باهم خوب میشن و اگه اشتباه نکنم، یه پسر گیرشون میاد. توروخدا اگه میدونید بهم بگید خیلی دنبالشم
لطفاااا اگه میددنید بگید، خیلی دنبالشم ( ا‌گه درست یادم باشه اسم پسر سامیار بود یه یه همچین چیزی)


~♦•پیدا کردن رمان‌های گمنام•♦~

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا