خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

(SINA)

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/2/23
ارسال ها
457
امتیاز واکنش
4,390
امتیاز
153
سن
19
محل سکونت
یه جای دور...
زمان حضور
53 روز 17 ساعت 22 دقیقه
من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می‌ نکنی


دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی


دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی


مشاعره با اشعار سعدی

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و matieh

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی
یا چه کردم که نگه باز به من می‌ نکنی


دل و جانم به تو مشغول و نظر در چپ و راست
تا ندانند حریفان که تو منظور منی


دیگران چون بروند از نظر از دل بروند
تو چنان در دل من رفته که جان در بدنی


یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار

گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ
بیند خطای خویش و نبیند خطای یار


مشاعره با اشعار سعدی

 

POURIA

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/2/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
452
امتیاز
103
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 35 دقیقه
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار

گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ
بیند خطای خویش و نبیند خطای یار
رقیب انگشت می خاید که سعدی چشم بر هم نه
مترس ای باغبان از گل میبینم نمی چینم


مشاعره با اشعار سعدی

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و M2bin

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
رقیب انگشت می خاید که سعدی چشم بر هم نه
مترس ای باغبان از گل میبینم نمی چینم


منم یا رب در این دولت که روی یار می‌بینم
فراز سرو سیمینش گلی بر بار می‌بینم

مگر طوبی برآمد در سرابستان جان من
که بر هر شعبه‌ای مرغی شکرگفتار می‌بینم


مشاعره با اشعار سعدی

 
  • تشکر
Reactions: POURIA

POURIA

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/2/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
452
امتیاز
103
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 35 دقیقه
منم یا رب در این دولت که روی یار می‌بینم
فراز سرو سیمینش گلی بر بار می‌بینم

مگر طوبی برآمد در سرابستان جان من
که بر هر شعبه‌ای مرغی شکرگفتار می‌بینم
مویت رها مکن که چنین بر هم اوفتد
کآشوب حسن روی تو در عالم اوفتد


مشاعره با اشعار سعدی

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب
عضو کادر مدیریت
کاربر V.I.P انجمن
سرپرست بخش
ناظر کتاب
منتقد انجمن
  
  
عضویت
3/4/21
ارسال ها
24,702
امتیاز واکنش
63,861
امتیاز
508
سن
19
محل سکونت
BUSHEHR
زمان حضور
273 روز 8 ساعت 23 دقیقه
روی تو خوش می‌نماید آینه‌ی ما،
کآینه پاکیزه است و رویِ تو زیبا!


مشاعره با اشعار سعدی

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad و POURIA

POURIA

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
28/2/23
ارسال ها
244
امتیاز واکنش
452
امتیاز
103
محل سکونت
مشهد
زمان حضور
1 روز 6 ساعت 35 دقیقه
روی تو خوش می‌نماید آینه‌ی ما،
کآینه پاکیزه است و رویِ تو زیبا!
اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست
مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست


مشاعره با اشعار سعدی

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست
مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست


تو مگر پرده بپوشی و کست روی نبیند
ور همین پرده زنی پرده خلقی بدرانی

تو ندانی که چرا در تو کسی خیره بماند
تا کسی همچو تو باشد که در او خیره بمانی


مشاعره با اشعار سعدی

 
  • تشکر
Reactions: niloofar.H

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 45 دقیقه
تو مگر پرده بپوشی و کست روی نبیند
ور همین پرده زنی پرده خلقی بدرانی

تو ندانی که چرا در تو کسی خیره بماند
تا کسی همچو تو باشد که در او خیره بمانی
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار


مشاعره با اشعار سعدی

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,469
امتیاز واکنش
22,975
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 5 ساعت 6 دقیقه
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار


روشن روان عاشق از تیره شب ننالد
داند که روز گردد روزی شب شبانان

باور مکن که من دست از دامنت بدارم
شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان


مشاعره با اشعار سعدی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا