مشاعره با واژه‌ی انتخابی

Moubina · 8/1/23

b_a244 گفت:
وقتی تضـاد هست تفــاهــم نمی شود
با زخم های تازه تبسم نمی شود

باید که خون گریست در این ازدحام درد
لبخند چاره ی غـم مــردم نمی شود

تبسم لطفا

تو زخم ناز بر جان میزن و می آزما بازو

دهان پر تبسم گو علاج خونبها می کن

لطفا با علاج

Morad · 9/1/23

Moubina گفت:
تو زخم ناز بر جان میزن و می آزما بازو

دهان پر تبسم گو علاج خونبها می کن

لطفا با علاج

عِلاج ضعفِ دلِ ما به لـ*ـب حوالت کن

که این مُفَرِّحِ یاقوت، در خزانهٔ توست

لطفا کلمه کنکور

moh@mad · 9/1/23

بگفتا عشق کنکور بر تو چون است
بگفت از جان شیرینم فزون است

بگفتا گر کند مغز تو را ریش
بگفت مغزم بود این گونه از پیش

رنج لطفا

Moubina · 9/1/23

moh@mad گفت:
بگفتا عشق کنکور بر تو چون است
بگفت از جان شیرینم فزون است

بگفتا گر کند مغز تو را ریش
بگفت مغزم بود این گونه از پیش

رنج لطفا

نابرده رنج گنج‌میسر نمیشود
مزد ان گرف ک جان برادر کار کرد

با جان لطفا

moh@mad · 14/1/23

Moubina گفت:
نابرده رنج گنج‌میسر نمیشود
مزد ان گرف ک جان برادر کار کرد

با جان لطفا

جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود
عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود

عقل با دل رو به رو شد صبح دلتنگی بخیر
عقل برمی گشت راهی را که دل پیموده بود

وفا لطفا

matieh · 18/1/23

moh@mad گفت:
جان پس از عمری دویدن لحظه ای آسوده بود
عقل سرپیچیده بود از آنچه دل فرموده بود

عقل با دل رو به رو شد صبح دلتنگی بخیر
عقل برمی گشت راهی را که دل پیموده بود

وفا لطفا

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

با عهد

moh@mad · 19/1/23

matieh گفت:
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع

با عهد

عهدکردم دگر از قول و غزل دم نزنم
زیر قول دلم آیا بزنم یا نزنم؟

گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم

از چشم لطفا

matieh · 19/1/23

گرفتم آتش پنهان خبر نمی‌داری
نگاه می‌نکنی آب چشم پیدا را

یغما لطفا

moh@mad · 19/1/23

matieh گفت:
گرفتم آتش پنهان خبر نمی‌داری

نگاه می‌نکنی آب چشم پیدا را

یغما لطفا

گر من از اسرار عشقش نیک دانا بودمی
اندر آن یغما رفیق ترک یغما بودمی

ور چو چشم خونی او بودمی من فتنه جوی
در میان حلقه‌های شور و غوغا بودمی

"وداع " لطفا

matieh · 20/1/23

moh@mad گفت:
گر من از اسرار عشقش نیک دانا بودمی
اندر آن یغما رفیق ترک یغما بودمی

ور چو چشم خونی او بودمی من فتنه جوی
در میان حلقه‌های شور و غوغا بودمی

"وداع " لطفا

گر ترک وداع کرده‌ام معذورم
تو جان منی وداع جان آسان نیست

فراق لطفا

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین