مشاعره با حرف ی

Moubina · 31/12/22

moh@mad گفت:
یک عمر پریشانی دل بسته به موییاست
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

ای عشق به شوق تو گذر میکنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم انرا ک جانان پسندد

Morad · 31/12/22

Moubina گفت:
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم انرا ک جانان پسندد

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
وزلب سـ*ـاقی شرابم در مذاق افتاده بود

paeez81 · 1/1/23

یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
وز لـ*ـبِ سـ*ـاقی شرابم در مَذاق افتاده بود

moh@mad · 4/1/23

paeez81 گفت:
یک دو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
وز لـ*ـبِ سـ*ـاقی شرابم در مَذاق افتاده بود

یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش
ای که دستی چرب داری پیشتر دیوار خویش

Moubina · 4/1/23

moh@mad گفت:
یار بیگانه نگیرد هر که دارد یار خویش
ای که دستی چرب داری پیشتر دیوار خویش

یارب نظری کن ک یارم بسلامت
بازاید و برهاندم از بند ملامت

moh@mad · 5/1/23

Moubina گفت:
یارب نظری کن ک یارم بسلامت
بازاید و برهاندم از بند ملامت

يارب از عشق چه سرمستم و بي خويشتنم

دست گيريدم تا دست به زلفش نزنم

گر به ميدان رود آن بت مگذاريد دمی

بو که هشيار شوم برگ نثاری بکنم

Morad · 6/1/23

moh@mad گفت:
يارب از عشق چه سرمستم و بي خويشتنم

دست گيريدم تا دست به زلفش نزنم

گر به ميدان رود آن بت مگذاريد دمی

بو که هشيار شوم برگ نثاری بکنم

یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه‌ی عشاق بود

moh@mad · 6/1/23

Morad گفت:
یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه‌ی عشاق بود

یک دم بیا با عاشقان دستی بچرخان و برو
چرخی بزن سرخوشی نما دل را بشوران و برو

matieh · 19/1/23

یا رب این شمع دل افروز ز کاشانهٔ کیست؟
جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانهٔ کیست؟

moh@mad · 19/1/23

matieh گفت:
یا رب این شمع دل افروز ز کاشانهٔ کیست؟

جانِ ما سوخت، بپرسید که جانانهٔ کیست؟

یارب این مهمان چون ماه از کجاست
وین سپاه کیست و آن شاه از کجاست

عکس خورشیدی چنان بالا بلند
بر چنین دیوار کوتاه از کجاست

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی