مشاعره با حرف ی

SelmA · 25/12/22

یک دل و یک جهت و یک رو باش
از دو رویان جهان یک سو باش

SelmA · 25/12/22

یک وعده خواهم از تو که باشم در انتظار
حاکم تویی در آمدن دیر و زود خویش

Morad · 26/12/22

روز دگرم ببین که سلطانم

moh@mad · 26/12/22

Morad گفت:
یک روز به بندگی قبولم کن

روز دگرم ببین که سلطانم

یاری که داد بر باد ارام و طاقتم را
ای وای اگر نداند قدر محبتم را

Moubina · 27/12/22

یاقوت نهم‌نام لـ*ـب لعل تو یاقوت
مرجان لـ*ـب لعل تو مرجان مرا قوت

moh@mad · 28/12/22

Moubina گفت:
یاقوت نهم‌نام لـ*ـب لعل تو یاقوت
مرجان لـ*ـب لعل تو مرجان مرا قوت

یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش

Moubina · 28/12/22

moh@mad گفت:
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش

یوسف گمگشته باز اید ب کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

moh@mad · 28/12/22

Moubina گفت:
یوسف گمگشته باز اید ب کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

یک قفل زدم بر دل و پیمانه شکستم
سـ*ـاقی نظر انداخت به میخانه نشستم

بر چشم زدم طعنه که این بار نبازی
زان سرخوشی چشمش دل دیوانه شکستم

Morad · 29/12/22

یارب، تو بدین قوت سهلی که مراست

وین کوتهی مدت مهلی که مراست

moh@mad · 30/12/22

Morad گفت:
یارب، تو بدین قوت سهلی که مراست

وین کوتهی مدت مهلی که مراست

یک عمر پریشانی دل بسته به موییاست
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم

ای عشق به شوق تو گذر میکنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی