مشاعره با حرف ی

Zahra..Hajebi · 19/12/22

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

Moubina · 19/12/22

Zahra..Hajebi گفت:
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

یوسف گم گشته باز اید ب کنعان غم‌مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

Morad · 20/12/22

یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار

moh@mad · 23/12/22

Morad گفت:
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند بر رضای یار

یارب ز کمال لطف خاصم گردان
واقف به حقایق خواصم گردان
از عقل جفا کار دل افگار شدم
دیوانه ای خود کن و خلاصم گردان

SelmA · 23/12/22

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند

Morad · 24/12/22

یک نعره مستانه ز جایی نشنیدیم
ویران شود این شهر که میخوانه ندارد

SelmA · 25/12/22

یاد وصال می کنم، دیده پر آب می شود
شرح فراق می کنم، سـ*ـینه کباب می شود

SelmA · 25/12/22

یادگار از تو همین سوخته جانی است مرا
شعله از توست اگر گرم زبانی ست مرا

SelmA · 25/12/22

یا رب، نگاه کس، به کسی آشنا مکن گر
میکنی، کرم کن و از هم جدا مکن

SelmA · 25/12/22

یک جهان بر هم زدم وز جمله بگزیدم تو را
من چه می کردم به عالم گر نمی دیدم تو را

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی