مشاعره با حرف گ

moh@mad · 1/1/23

Morad گفت:
گر من به وفای عشق آن حور نسب
در دام دگر بتان نیفتم چه عجب
حاشا که چو گنجشک بوم دانه طلب
کان ماه مرا همای داده است لقب

گلبنان پیرایه بر خود کرده‌اند
بلبلان را در سماع آورده‌اند

ساقیان لاابالی در طواف
هوش میخواران مجلس برده‌اند

Morad · 1/1/23

moh@mad گفت:
گلبنان پیرایه بر خود کرده‌اند
بلبلان را در سماع آورده‌اند

ساقیان لاابالی در طواف
هوش میخواران مجلس برده‌اند

گوش دلی کجاست که از چاه بشنود
پژواک خستگی و طنین ملال تو؟

paeez81 · 1/1/23

گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل، ره گم کُنَد مسکین غریب

paeez81 · 1/1/23

گفتمش مگذر زمانی، گفت معذورم بدار
خانه پروردی، چه تاب آرد غم چندین غریب

Morad · 2/1/23

گر من به وفای عشق آن حور نسب
در دام دگر بتان نیفتم چه عجب
حاشا که چو گنجشک بوم دانه طلب
کان ماه مرا همای داده است لقب

moh@mad · 2/1/23

Morad گفت:
گر من به وفای عشق آن حور نسب
در دام دگر بتان نیفتم چه عجب
حاشا که چو گنجشک بوم دانه طلب
کان ماه مرا همای داده است لقب

گوشه‌گیران زود در دل‌ها تصرف می‌کنند
بیشتر دل می‌برد خالی که در کنج لـ*ـب است

moh@mad · 4/1/23

paeez81 گفت:
گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
گفت در دنبال دل، ره گم کُنَد مسکین غریب

گر کسی سرو شنیده‌ست که رفته‌ست این است
یا صنوبر که بناگوش و برش سیمین است

matieh · 16/1/23

گفتم که خطا کردي و تدبير نه اين بود
گفتا چه توان کرد که تقدير چنين بود

moh@mad · 16/1/23

matieh گفت:
گفتم که خطا کردي و تدبير نه اين بود
گفتا چه توان کرد که تقدير چنين بود

گر من از عشق غزالی غزلی ساخته‌ام
شیوه تازه‌ای از مبتذلی ساخته‌ام

گر چو چشمش به سپیدی زده‌ام نقش سیاه
چون نگاهش غزل بی‌بدلی ساخته‌ام

matieh · 18/1/23

moh@mad گفت:
گر من از عشق غزالی غزلی ساخته‌ام
شیوه تازه‌ای از مبتذلی ساخته‌ام

گر چو چشمش به سپیدی زده‌ام نقش سیاه
چون نگاهش غزل بی‌بدلی ساخته‌ام

گهی از خنده گلريزی، مگر ای غنچه! گلزاری؟
گهی از گريه لبريزی مگر ای ماه! دريایی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی