مشاعره با حرف ش

Moubina · 1/1/23

moh@mad گفت:
شرحِ جفای دوست،نه بهر شكايت است

مقصـود ذكـر اوسـت دگرها حكايت است

شخصي همه شب بر سر بيمار گريست چون روز شد او بمرد وبيمار بزيست

moh@mad · 1/1/23

Moubina گفت:
شخصي همه شب بر سر بيمار گريست چون روز شد او بمرد وبيمار بزيست

شرط هوا داری ما شیدایی و شوریدگیست
گر یار ما خواهی شدن شوریده . شیدا بیا

Moubina · 1/1/23

شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا

moh@mad · 1/1/23

Moubina گفت:
شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا

شیشهٔ می دور از آن لـ*ـب‌های میگون می‌گریست
تا دل خود را دمی خالی کند، خون می‌گریست

دوش بر سوز دل من گریه‌ها می‌کرد شمع
چشم من آن گریه را می‌دید و افزون می‌گریست

Moubina · 1/1/23

moh@mad گفت:
شیشهٔ می دور از آن لـ*ـب‌های میگون می‌گریست
تا دل خود را دمی خالی کند، خون می‌گریست

دوش بر سوز دل من گریه‌ها می‌کرد شمع
چشم من آن گریه را می‌دید و افزون می‌گریست

شب شنفته است مناجات علی
جوشش چشمه عشق ازلی

paeez81 · 1/1/23

شربتی از لـ*ـبِ لعلش نچشیدیم و بِرَفت
رویِ مَه پیکرِ او سیر ندیدیم و برفت

paeez81 · 1/1/23

شاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد
بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد

moh@mad · 4/1/23

paeez81 گفت:
شاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد
بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد

شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما
راست بگو شمع رخت دوش کجا بود کجا

Moubina · 4/1/23

moh@mad گفت:
شمع جهان دوش نبد نور تو در حلقه ما
راست بگو شمع رخت دوش کجا بود کجا

شخصي همه شب بر سر بيمار گريست چون روز شد او بمرد وبيمار بزيست

moh@mad · 5/1/23

Moubina گفت:
شخصي همه شب بر سر بيمار گريست چون روز شد او بمرد وبيمار بزيست

شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن
کمتر از پروانه نتوان بود در جان باختن

در مقامرخانه رندان با همت در آی
تا ببینی از گدایان ملک سلطان باختن

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر نیمه حرفه‌ای

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین