مشاعره با حرف ش

Morad · 7/1/23

شیرین سخنی در دل ما میخندد

بر خسرو شیرین سخنی میبندد

moh@mad · 9/1/23

Morad گفت:
شیرین سخنی در دل ما میخندد

بر خسرو شیرین سخنی میبندد

شبی که دررسد از عشق پیک بیداری
بگیرد از سر عشاق خواب بیزاری

Moubina · 9/1/23

moh@mad گفت:
شبی که دررسد از عشق پیک بیداری
بگیرد از سر عشاق خواب بیزاری

شکر خوشست و ليکن حلاوتش تو نداني
من اين معامله دانم که طعم صبر چشيدم

moh@mad · 14/1/23

Moubina گفت:
شکر خوشست و ليکن حلاوتش تو نداني
من اين معامله دانم که طعم صبر چشيدم

شمع و پروانه ز یک شعله کبابند چرا
شمع در بزم جدا سوزد و پروانه جدا
یا رب این افت جان کیست که از پرتو او
شمع این بزم جدا سوزدو پروانه جدا

matieh · 16/1/23

شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب بی همتا
تو را عاشق شود پيدا ولی مجنون نخواهد شد

moh@mad · 16/1/23

matieh گفت:
شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب بی همتا
تو را عاشق شود پيدا ولی مجنون نخواهد شد

شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید
غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید

شتابت چیست ای جان از تنم خواهی برون رفتن
دمی از جسم من بیرون مرو شاید که یار آید

matieh · 18/1/23

شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

Moubina · 18/1/23

moh@mad گفت:
شب و روزی به پایان گر تو را در وصل یار آید
غنیمت دان که بی ما و تو بس لیل و نهار آید

شتابت چیست ای جان از تنم خواهی برون رفتن
دمی از جسم من بیرون مرو شاید که یار آید

شور فرهادم بپرسش سر ب زیر افکنده بود
ای لـ*ـب شیرین جواب تلخ سربالا چرا

matieh · 18/1/23

شخصي همه شب بر سر بيمار گريست
چون روز شد او بمرد و بيمار بزيست

moh@mad · 19/1/23

matieh گفت:
شخصي همه شب بر سر بيمار گريست
چون روز شد او بمرد و بيمار بزيست

شد زنده جان من به می زان یاد بسیارش کنم
انگور اگر منت نهد، من زنده بر دارش کنم
من مستم از جای دگر افتاده در دامی دگر
هر کس که آید سوی من چون خود گرفتارش کنم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

کاربر نیمه فعال

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر نیمه فعال

کاربر ممتاز

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین