مشاعره با اشعار خودمون

☙zAHRa❧ · 26/7/19

منم آن ماهی که در تنگ بلور افتادم
دور از دریا و معشوقم غریب افتادم

ØMĪĎ · 26/7/19

نوشتم نامه ها هر شب برای تو ، رفیق دل
سحرگاهان غرورم صفحه ها را دستِ رد می زد

☙zAHRa❧ · 26/7/19

در پی عشق تو آواره و شوریده شدم
دیدمت یک لحظه نام خود فراموش شدم

ØMĪĎ · 26/7/19

من اگر هزار بار از غم عشق تو بمیرم
تو ندایی از سر لطف بده که رستخیزم

☙zAHRa❧ · 26/7/19

مرهم زخمی و تو دردی که درمان منی
بیمار توام هر دمم در فکر توام زندان منی

ØMĪĎ · 26/7/19

یاد ز تو یک روز فراق
که سپیدی نگاهم ز همان ایام است

!Shîma! · 26/7/19

تاب نیاورده دلم زین همه بی نشانی‌ات
روح مرا ببر به آن، عشق و شورِ آنی‌ات

☙zAHRa❧ · 27/7/19

تبر به دست در افکار من قدم می زنی
ببین چطور بر دلم تو چنگ می زنی

* رهــــــا * · 27/7/19

Zahra.frhni گفت:
تبر به دست در افکار من قدم می زنی
ببین چطور بر دلم تو چنگ می زنی

یوسف و عیسی ندیدم در جهانِ واقعی
شایدم باید بمیرم تا ببینم قادری...

پ.ن:
اگه داری با قافیه شعر میگی باید بگم نمیگی
کاملا مشخصه سمایی و بدون وزنه شعرات
برای منم همینه ولی قلفیه رو رعایت کن
البته ریتم بدی نداره شعرات :)

☙zAHRa❧ · 27/7/19

دختر بازیگوش گفت:
Zahra.frhni گفت:

تبر به دست در افکار من قدم می زنی
ببین چطور بر دلم تو چنگ می زنی

کلیک کنید تا باز شود...

یوسف و عیسی ندیدم در جهانِ واقعی
شایدم باید بمیرم تا ببینم قادری...

پ.ن:
اگه داری با قافیه شعر میگی باید بگم نمیگی
کاملا مشخصه سمایی و بدون وزنه شعرات
برای منم همینه ولی قلفیه رو رعایت کن
البته ریتم بدی نداره شعرات :)

یاوه گویی هایم این روزها شعر می شود
بعد تو هر لحظه ام دلگیر و زنگار می شود
بی قافیه و وزن و بی هیچ ادعای شاعری
ترهات و لیچار دلم موزون می شود

پ.ن:
درسته :))
سعی می کنم بیشتر عایت کنم : )

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

کاربر فعال انجمن

شاعر انجمن

کاربر فعال انجمن

شاعر انجمن

کاربر فعال انجمن

شاعر انجمن

معاونت بازنشسته

کاربر فعال انجمن

مدير بازنشسته

کاربر فعال انجمن

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین