درخواست جلد آثار در حال تایپ | انجمن رمان ۹۸

~ROYA~ · 7/11/21

*Z.A.H.R.A* گفت:
سلام علیکم
درخواست دو عدد جلد جیگر برای رمان های جیگرم دارم

ویژه رمان۹۸ - رمان عمارت چارلز | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸

بسم رب القم نام رمان: عمارت چارلز سطح: ویژه رمان۹۸ نام نویسنده: *Z.A.H.R.A* نام ناظر: ~ROYA~ ژانر: ترسناک، معمایی خلاصه: سری نهان در پشت خشت های عمارتی که روزی صدای خنده هایشان تا فلک بود؛ و امروز از ترس و وحشت همان خشت ها سکوتی مرگبار پیشه کرده‌اند. دیوار های عمارتی را که با وحشت و سیاهی...

forum.roman98.com

*Z.A.H.R.A* گفت:
برای این رمانم هم درخواست جلد دارم

در حال تایپ - رمان خرچنگ | *Z.A.H.R.A* کاربر انجمن رمان ۹۸ ارسال موضوع

در اجتماع خرچنگ هایی که ننگ می دانند؛ معجر بدون چادر را؛ پرنسسی بزرگ می شود متفاوت تر از خرچنگ های خانواده!

forum.roman98.com

سلام وقت بخیر
طراح شما ~ROYA~
لطفا با طراح گفتگو زده و هماهنگی های لازم را انجام دهید.
موفق باشید :)

M O B I N A · 12/11/21

سلام.
درخواست جلد دوباره برای رمانم
دلیل: تغییر اسم رمان!
پ.ن: رویا فکر کنم یادت باشه اون چیزو چیز

کاش یادت باشه

~ROYA~ · 12/11/21

~MoBiNa~ گفت:
سلام.
درخواست جلد دوباره برای رمانم
دلیل: تغییر اسم رمان!
پ.ن: رویا فکر کنم یادت باشه اون چیزو چیزکاش یادت باشه

سلام عزیزم
طراح شما : ~PARLA~
با طراح گفتوگو زده و هماهنگی های لازم را انجام دهید
موفق باشید

✧آیناز عقیلی✧ · 13/11/21

سلام خسته نباشید درخواست جلد دارم
اسم رمان: رگ بی رگ
نویسندگان: آیناز عقیلی، مبینا حسینی فر (~MoBiNa~)
خلاصه:
سال‌ها، ماها در کنج دیوار غریبانه نشستیم!
منتظر صدور حکم مرگ بودیم؛ روانی که آغشته به جنون بودو هرلحظه ناقوس نابودی را در گوش‌هایم طنین می‌انداخت!
روانی درگیر، که در پی درمان بدتر می‌شد!
چاره‌ای جزء خاموشی نداشت؛ عشقی آمدو مرحم شکاف‌ها شد!
عشقی از جنس آتش!
مهری در تلاش برای شعله آور کردن آتش در بند خاموشی!

لینک اثر:

✺اختصاصی - رمان رگ‌ بی‌ رگ | mobina .hf و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان 98

سال‌ها، ماها در کنج دیوار غریبانه نشستیم! منتظر صدور حکم مرگ بودیم؛ روانی که آغشته به جنون بودو هرلحظه ناقوس نابودی را در گوش‌هایم طنین می‌انداخت! روانی درگیر، که در پی درمان بدتر می‌شد!

forum.roman98.com

~ROYA~ · 13/11/21

✧آیناز عقیلی✧ گفت:
سلام خسته نباشید درخواست جلد دارم
اسم رمان: رگ بی رگ
نویسندگان: آیناز عقیلی، مبینا حسینی فر (~MoBiNa~)
خلاصه:
سال‌ها، ماها در کنج دیوار غریبانه نشستیم!
منتظر صدور حکم مرگ بودیم؛ روانی که آغشته به جنون بودو هرلحظه ناقوس نابودی را در گوش‌هایم طنین می‌انداخت!
روانی درگیر، که در پی درمان بدتر می‌شد!
چاره‌ای جزء خاموشی نداشت؛ عشقی آمدو مرحم شکاف‌ها شد!
عشقی از جنس آتش!
مهری در تلاش برای شعله آور کردن آتش در بند خاموشی!

لینک اثر:

✺اختصاصی - رمان رگ‌ بی‌ رگ | mobina .hf و ✧آیناز عقیلی✧ کاربران انجمن رمان 98

سال‌ها، ماها در کنج دیوار غریبانه نشستیم! منتظر صدور حکم مرگ بودیم؛ روانی که آغشته به جنون بودو هرلحظه ناقوس نابودی را در گوش‌هایم طنین می‌انداخت! روانی درگیر، که در پی درمان بدتر می‌شد!

forum.roman98.com

سلام وقت بخیر
طراح شما Mohadeseh.f
لطفا با طراح گفتگو زده و هماهنگی های لازم را انجام دهید.
موفق باشید :)

Saba86tt · 15/11/21

رمان: نمایش مرگ
نویسنده: saba1386tt (صبا طهرانی) کاربر انجمن رمان 98
ژانر: مافیایی-جنایی، عاشقانه
خلاصه:
همه چی از انجایی شروع شد که بار زندگی گردنش افتاد. بعد اتفاقی که افتاد ماجرای عجیبی پیش اومد. از فرارش تا پاکسازی شهر، قاتل روانی و...
چند رفیق که اتفاقات پیچیده‌ای براشون رخ میده.
آدم ها تغییر می‌کنند؛ اما این تغییر فرق داشت. او رو از یک آدم مثبت و فرشته، تبدیل به آدم سرد و شیطانی کردن که می‌تونه به راحتی همه رو شکست بده.
اما در زندگی همه چیز اون جوری که فکر می‌کنی خوب پیش نمی‌ره.

در حال تایپ - رمان نمایش مرگ | saba1386tt کاربر انجمن رمان ۹۸

با صدای زنگ ساعت از خواب پریدم. شدید خوابم می‌اومد؛ اما مجبور بودم که برم. بلند شدم و دست صورتم رو شستم داخل اتاق سورن رفتم و به قیافه‌ی غرق در خوابش زل زدم. زیادی خوش قیافه بود. من: توله بلند شو سورن:هوم؟ من: مرض. بلند شو دیر شد. صبحانه رو حاضر کردم و سورن حاضر شده بود صبحانش رو خورد. خودم هم...

forum.roman98.com

~ROYA~ · 15/11/21

Saba86tt گفت:
رمان: نمایش مرگ
نویسنده: saba1386tt (صبا طهرانی) کاربر انجمن رمان 98
ژانر: مافیایی-جنایی، عاشقانه
خلاصه:
همه چی از انجایی شروع شد که بار زندگی گردنش افتاد. بعد اتفاقی که افتاد ماجرای عجیبی پیش اومد. از فرارش تا پاکسازی شهر، قاتل روانی و...
چند رفیق که اتفاقات پیچیده‌ای براشون رخ میده.
آدم ها تغییر می‌کنند؛ اما این تغییر فرق داشت. او رو از یک آدم مثبت و فرشته، تبدیل به آدم سرد و شیطانی کردن که می‌تونه به راحتی همه رو شکست بده.
اما در زندگی همه چیز اون جوری که فکر می‌کنی خوب پیش نمی‌ره.

در حال تایپ - رمان نمایش مرگ | saba1386tt کاربر انجمن رمان ۹۸

با صدای زنگ ساعت از خواب پریدم. شدید خوابم می‌اومد؛ اما مجبور بودم که برم. بلند شدم و دست صورتم رو شستم داخل اتاق سورن رفتم و به قیافه‌ی غرق در خوابش زل زدم. زیادی خوش قیافه بود. من: توله بلند شو سورن:هوم؟ من: مرض. بلند شو دیر شد. صبحانه رو حاضر کردم و سورن حاضر شده بود صبحانش رو خورد. خودم هم...

forum.roman98.com

سلام وقت بخیر
طراح شما : NAZI_KH
لطفا با طراح گفتوگو زده و هماهنگی های لازم راه انجام دهید

goli.e · 15/11/21

درخواست جلد برای دلنوشته

دل نوشته - ریتم عشق بد است | goli.e کاربر انجمن رمان ۹۸

الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها ....... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها درمیان زمزمه هایش بر گِرد اتاق کوچک چرخی زدم از میان کتاب هایش سر بلند کرد نظری بر من و زلفان پریشانم کرد زمزمه کرد و گفت: (عارفی بر سر یک پیچش مو کافر شد من رند و سه وجب زلف پر از فر ، چه شود) دستش را بلند کرد...

forum.roman98.com

با تشکر

~ROYA~ · 20/11/21

goli.e گفت:
درخواست جلد برای دلنوشته

دل نوشته - ریتم عشق بد است | goli.e کاربر انجمن رمان ۹۸

الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها ....... که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها درمیان زمزمه هایش بر گِرد اتاق کوچک چرخی زدم از میان کتاب هایش سر بلند کرد نظری بر من و زلفان پریشانم کرد زمزمه کرد و گفت: (عارفی بر سر یک پیچش مو کافر شد من رند و سه وجب زلف پر از فر ، چه شود) دستش را بلند کرد...

forum.roman98.com

با تشکر

سلام وقت بخیر
طراح شما NAZI_KH
لطفا با طراح گفتگو زده و هماهنگی های لازم را انجام دهید.
موفق باشید :)

برگزیده۱۴ · 26/11/21

سلام درخواست جلد

نام رمان:سرگذشتی نادر
نام نویسنده(برگزیده۱۴)ه.بی‌نیاز

ژانر:معمایی، فانتزی

خلاصه رمان:
زندگی همیشه همه چیزش عادیه؛ خونه، دوست‌ها و حتی خود آدم‌ها و زندگی‌ها...
لحظات غیر عادی رو فقط می‌شه در داستان‌ها و قصه‌ها خوند؛ اما یک شخص، قراره وقفه بزرگی رو همراه خودش بیاره.
تنها نیست! با هم به راه می‌افتند.
از یک اردو شروع می‌شه...
شروعی با یک اردوی عادی اما با اتفاقات غیر عادی!
لینک اثر:در حال تایپ - نهایت سرگذشتی نادر | برگزیده۱۴ کاربر انجمن رمان 98
نیم بیت یا جملک پایین جلد: شاید سرنوشت این بود...
شاید!

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر کل بازنشسته

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

مدیر کل بازنشسته

دوستدار انجمن رمان ۹۸

مدیر کل بازنشسته

دوستدار انجمن رمان ۹۸

مدیر کل بازنشسته

کاربر نیمه فعال

مدیر کل بازنشسته

دوستدار انجمن رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین