درخواست جلد آثار در حال تایپ | انجمن رمان ۹۸

~PARLA~ · 5/8/21

هدیه زندگی گفت:
داستان - داستان کودک مرواریدی در جنگل | هدیه زندگی کاربر انجمن ۹۸

به نام خدایی که زندگی می‌بخشد. نام داستان کودک: مرواریدی در جنگل ژانر: فانتزی نویسنده: هدیه زندگی کاربر انجمن رمان ۹۸ ناظر: Mahla_Bagheri ژانر: فانتزی خلاصه: داستان ما درباره‌ی سرنوشت و اتفاقات یک دانه‌ی کوچک هست که در یک جنگل خیلی بزرگ زندگی می‌کند. من سعی دارم لحظه به لحظه این دانه کوچک که...

forum.roman98.com

درخواست جلد.

با سلام؛
طراح شما * ELINA *
با طراح گفتگو زده و هماهنگی های لازم را انجام دهید.
موفق باشید :)

محمد زارعی · 9/8/21

عنوان اثر: مجموعه آن شب
نویسنده: محمد زارعی
ژانر: اجتماعی، عاشقانه، تراژدی
جمله: همه چیز در آن شب رخ می‌دهد...!
خلاصه اثر: «گاهی وقتا باید حس کنی جز خودت برای یه نفر دیگه هم مهمی؛ اونقدر مهم که کل وجودت رو به آ*غو*ش بکشه و عاشقانه نوازشت کنه. نوازشی از جنس دوست داشتن، نوازشی که چشمات رو بسته نگه داره و وجودت رو آماده کنه. نوازشی که بیدارت کنه، بیدار و درنده؛ درنده مثل یه حیون وحشی و بی رحم. بی رحمی تویِ ذات هر آدمی هست! فقط کافیه بگردی و پیداش کنی و بیدار شه؛ اونوقته که بوی خون مستت می کنه و دریدن زنده نگهت می داره...!»

داستان کوتاه - مجموعه آن شب | محمد زارعی کاربر انجمن رمان 98

«گاهی وقتا باید حس کنی جز خودت برای یه نفر دیگه هم مهمی؛ اونقدر مهم که کل وجودت رو به آ*غو*ش بکشه و عاشقانه نوازشت کنه. نوازشی از جنس دوست داشتن، نوازشی که چشمات رو بسته نگه داره و وجودت رو آماده کنه. نوازشی که بیدارت کنه، بیدار و درنده؛ درنده مثل یه حیون وحشی و بی رحم. بی رحمی تویِ ذات هر آدمی...

forum.roman98.com

~PARLA~ · 9/8/21

محمد زارعی گفت:
عنوان اثر: مجموعه آن شب
نویسنده: محمد زارعی
ژانر: اجتماعی، عاشقانه، تراژدی
جمله: همه چیز در آن شب رخ می‌دهد...!
خلاصه اثر: «گاهی وقتا باید حس کنی جز خودت برای یه نفر دیگه هم مهمی؛ اونقدر مهم که کل وجودت رو به آ*غو*ش بکشه و عاشقانه نوازشت کنه. نوازشی از جنس دوست داشتن، نوازشی که چشمات رو بسته نگه داره و وجودت رو آماده کنه. نوازشی که بیدارت کنه، بیدار و درنده؛ درنده مثل یه حیون وحشی و بی رحم. بی رحمی تویِ ذات هر آدمی هست! فقط کافیه بگردی و پیداش کنی و بیدار شه؛ اونوقته که بوی خون مستت می کنه و دریدن زنده نگهت می داره...!»

داستان کوتاه - مجموعه آن شب | محمد زارعی کاربر انجمن رمان 98

«گاهی وقتا باید حس کنی جز خودت برای یه نفر دیگه هم مهمی؛ اونقدر مهم که کل وجودت رو به آ*غو*ش بکشه و عاشقانه نوازشت کنه. نوازشی از جنس دوست داشتن، نوازشی که چشمات رو بسته نگه داره و وجودت رو آماده کنه. نوازشی که بیدارت کنه، بیدار و درنده؛ درنده مثل یه حیون وحشی و بی رحم. بی رحمی تویِ ذات هر آدمی...

forum.roman98.com

با سلام،
طراح شما ~ROYA~
**لطفا با طراح گفتگو ایجاد کرده و هماهنگی های لازم را انجام دهید.
موفق باشید :)

setareh.afshar · 14/8/21

نام رمان: ستایشی در نگاه سیاوش
نام نویسنده: setareh.afshar
ژانر: اجتماعی، عاشقانه
خلاصه : متنفرم از همه ی بودن هایی که سهمم نبود، راحت دل بستت شدم، مثل یه بچه علاقمو باهات تقسیم کردم اما نامردانه کنارم گذاشتی، نقاشی کدوم نقاش بودی که اینجور هفت رنگ آفریده شدی؟
میگن ذات خوب داشته باش که ذات خوب سهم آیندت بشه، کجا بی ذاتی کردم که خدا تورو گذاشت وسط زندگی من؟
چرا اصلا باید دلبستت میشدم من که وابستت نبودم، این دلبستگیه چی بود که متصل کرد منو به وابستگی تو؟
این ها را از کی بپرسم؟ ازتو ؟ از خودم؟ یا از خدایی که تو رو به من داد؟

متنی که میخوام روی جلدم قرار بگیره: میگن ذات خوب داشته باش که ذات خوب سهم آیندت بشه، کجا بی ذاتی کردم که خدا تورو گذاشت وسط زندگی من؟

M O B I N A · 14/8/21

پاری منم میخوام

نام اثر: تاوان تبسم
نام نویسنده: Saba.s
ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
خلاصه:
گاهی روزهای بد آن‌قدر تکرار می‌شوند، تا درسی که باید از آن بیاموزیم را کاملا درک کنیم؛ تا دیگر هرگز دچار اشتباه نشویم؛ اما سرانجام، روزهای خوب خواهند آمد!
آدم‌ها گاهی توان اشتباهاتشان را جایی دیگه می‌خورند؛ جایی که حتی فکرش‌هم نمی کنند!
چوبی که به احساس وزندگی دیگران میزنیم؛ "تاوان" دارد! این دل شکستن ها، بی‌انصافی ها، اشتباهات، بازی دادن‌ها... همه‌اش °تاوان° دارد¡¿
و اما تاوان پس خواهم؛ اما تاوانی که پایان خوشی در انتظارش است!
متن:
چوبی که به احساس وزندگی دیگران میزنیم؛ "تاوان"دارد، این دل شکستن‌ها، بی‌انصافی‌ها، اشتباهات، این بازی دادن‌ها، همه‌و همه‌اش °تاوان° دارد¡¿

رمان تاوان تبسم | mobina. hf کاربر انجمن رمان 98

گاهی روزهای بد آن‌قدر تکرار می‌شوند، تا درسی که باید از آن بیاموزیم را کاملا درک کنیم؛ تا دیگر هرگز دچار اشتباه نشویم؛ اما سرانجام، روزهای خوب خواهند آمد!

forum.roman98.com

~PARLA~ · 14/8/21

setareh.afshar گفت:
نام رمان: ستایشی در نگاه سیاوش
نام نویسنده: setareh.afshar
ژانر: اجتماعی، عاشقانه
خلاصه : متنفرم از همه ی بودن هایی که سهمم نبود، راحت دل بستت شدم، مثل یه بچه علاقمو باهات تقسیم کردم اما نامردانه کنارم گذاشتی، نقاشی کدوم نقاش بودی که اینجور هفت رنگ آفریده شدی؟
میگن ذات خوب داشته باش که ذات خوب سهم آیندت بشه، کجا بی ذاتی کردم که خدا تورو گذاشت وسط زندگی من؟
چرا اصلا باید دلبستت میشدم من که وابستت نبودم، این دلبستگیه چی بود که متصل کرد منو به وابستگی تو؟
این ها را از کی بپرسم؟ ازتو ؟ از خودم؟ یا از خدایی که تو رو به من داد؟

متنی که میخوام روی جلدم قرار بگیره: میگن ذات خوب داشته باش که ذات خوب سهم آیندت بشه، کجا بی ذاتی کردم که خدا تورو گذاشت وسط زندگی من؟

با سلام
طراح شما * ELINA *
با طراح گفتگو ایجاد کنید
موفق باشید :)

~PARLA~ · 14/8/21

mobina .hf گفت:
پاری منم میخوام
نام اثر: تاوان تبسم
نام نویسنده: Saba.s
ژانر: عاشقانه، تراژدی، اجتماعی
خلاصه:
گاهی روزهای بد آن‌قدر تکرار می‌شوند، تا درسی که باید از آن بیاموزیم را کاملا درک کنیم؛ تا دیگر هرگز دچار اشتباه نشویم؛ اما سرانجام، روزهای خوب خواهند آمد!
آدم‌ها گاهی توان اشتباهاتشان را جایی دیگه می‌خورند؛ جایی که حتی فکرش‌هم نمی کنند!
چوبی که به احساس وزندگی دیگران میزنیم؛ "تاوان" دارد! این دل شکستن ها، بی‌انصافی ها، اشتباهات، بازی دادن‌ها... همه‌اش °تاوان° دارد¡¿
و اما تاوان پس خواهم؛ اما تاوانی که پایان خوشی در انتظارش است!
متن:
چوبی که به احساس وزندگی دیگران میزنیم؛ "تاوان"دارد، این دل شکستن‌ها، بی‌انصافی‌ها، اشتباهات، این بازی دادن‌ها، همه‌و همه‌اش °تاوان° دارد¡¿

رمان تاوان تبسم | mobina. hf کاربر انجمن رمان 98

گاهی روزهای بد آن‌قدر تکرار می‌شوند، تا درسی که باید از آن بیاموزیم را کاملا درک کنیم؛ تا دیگر هرگز دچار اشتباه نشویم؛ اما سرانجام، روزهای خوب خواهند آمد!

forum.roman98.com

سلام
طراح شما ~PARLA~
با طراح گفتگو ایجاد کرده و هماهنگی های لازم را انجام دهید.
موفق باشید :)

Saghár✿ · 20/8/21

دلنوشته: شمع دل افروز
نگارشگران: ozan♪ Saghár✿
ژانر: مناسبتی
لینک اثر: دلنوشته شمع دل افروز

~PARLA~ · 20/8/21

Saghar گفت:
دلنوشته: شمع دل افروز
نگارشگران: ozan♪ Saghár✿
ژانر: مناسبتی
لینک اثر: دلنوشته شمع دل افروز

با سلام
طراح شما ~PARLA~
با طراح گفتگو ایجاد کرده و هماهنگی لازم را انجام دهید.
موفق باشید :)

Tiralin · 21/8/21

نام رمان: رمان دَمِ نیک پِی
نام نویسنده: elina2003 کاربر انجمن رمان 98
ژانر: تاریخی، تراژدی، معمایی، فانتزی
خلاصه رمان:
به راستی، سرآغاز برترین قلم چیست؟ به راستی، ریشه‌ی این گمنام قلم کجاست؟! در اتاقی دنج؛ یا زیر کاخی از کریستال؟ یا که... زیر ویرانه‌ی شهری باشکوه؟!
ویرانه‌ای که نگار گرگ دارد و گیاهی‌ست خاردار؛ از جنس منقار سیاه‌کلاغی کینه‌توز و دل سنگین!
متنی که می خوام روی جلد قرار بگیره:
روانیم، به راهی یک سویه، به خون و ابریشم.
در حال تایپ - رمان دم نیک پی | elina2003 کاربر انجمن رمان ۹۸

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر ارشد بازنشسته

اخراج شده

مدیر ارشد بازنشسته

عضو تازه وارد انجمن

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

مدیر ارشد بازنشسته

مدیر ارشد بازنشسته

سرپرست بخش عمومی

مدیر ارشد بازنشسته

مدیر تالار ترجمه + مدرس نویسندگی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین