مشاعره با اشعار حافظ

moh@mad · 4/8/21

Alone.wolf گفت:
در این زمانه رفیقی که خالی از خللست
صراحی می ناب و سفینه غزل است

ترک عاشق کش من سرخوش برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

Alone.wolf · 4/8/21

moh@mad گفت:
ترک عاشق کش من سرخوش برون رفت امروز
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود

در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل انـ*ـدام حرام است

moh@mad · 4/8/21

Alone.wolf گفت:
در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل انـ*ـدام حرام است

ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود

Alone.wolf · 4/8/21

moh@mad گفت:
ترسم که اشک در غم ما پرده‌در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود

با د چیزی به ذهنم نمیاد دیگه

دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی اجر

moh@mad · 4/8/21

Alone.wolf گفت:
با د چیزی به ذهنم نمیاد دیگه

دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی اجر

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

Alone.wolf · 4/8/21

moh@mad گفت:
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

moh@mad · 4/8/21

Alone.wolf گفت:
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند

Alone.wolf · 4/8/21

moh@mad گفت:
در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند

دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست

Gita_s · 4/8/21

Alone.wolf گفت:
دولت آن است که بی خون دل آید به کنار
ورنه با سعی و عمل باغ جنان این همه نیست

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

moh@mad · 6/8/21

Gita_s گفت:
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

دانی که چنگ و عود چه تقریر می‌کنند
پنهان خورید باده که تعزیر می‌کنند
نامـ*ـوس عشق و رونق عشاق می‌برند
عیب جوان و سرزنش پیر می‌کنند

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی