مشاعره با اشعار حافظ

Alone.wolf · 2/8/21

moh@mad گفت:
ز در درآ و شبستان ما منور کن
هوای مجلس روحانیان معطر کن
اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز
پیاله‌ای بدهش گو دماغ را تر کن

نه من از پرده تقوی به در افتادم و بس

پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

moh@mad · 2/8/21

Alone.wolf گفت:
نه من از پرده تقوی به در افتادم و بس

پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

Gita_s · 3/8/21

moh@mad گفت:
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

حکم آنچه تو فرمایی لطف آنچه تو بنمایی

Alone.wolf · 3/8/21

moh@mad گفت:
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزرده گزند مباد
سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی اجر

Alone.wolf · 3/8/21

Gita_s گفت:
دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم

حکم آنچه تو فرمایی لطف آنچه تو بنمایی

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور

کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

Gita_s · 3/8/21

Alone.wolf گفت:
دلا در عاشقی ثابت قدم باش

که در این ره نباشد کار بی اجر

رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

Alone.wolf · 3/8/21

Gita_s گفت:
رسم عاشق نیست با یک دل دو دلبر داشتن

یا زجانان یا زجان باید که دل برداشتن

نه هر که چهره برافروخت دلبری دارد

نه هر که آینه سازد سکندری داند

Gita_s · 3/8/21

Alone.wolf گفت:
نه هر که چهره برافروخت دلبری دارد

نه هر که آینه سازد سکندری داند

دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی

بکشد زارم ودر شرع نباشد گنهش

moh@mad · 4/8/21

Gita_s گفت:
دلبرم شاهد و طفل است و به بازی روزی

بکشد زارم ودر شرع نباشد گنهش

شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد

Alone.wolf · 4/8/21

moh@mad گفت:
شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد
بنده طلعت آن باش که آنی دارد

در این زمانه رفیقی که خالی از خللست
صراحی می ناب و سفینه غزل است

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی