مشاعره با اشعار حافظ

paeez81 · 2/8/21

Alone.wolf گفت:
در آسمان نه عجب گربه گفته حافظ

سرود زهره به رقص اورد مسیحارا

آری شود ولیک به خون جگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

moh@mad · 2/8/21

paeez81 گفت:
آری شود ولیک به خون جگر شود

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز
ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز
روندگان طریقت ره بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز

paeez81 · 2/8/21

زلف او دام است و خالش دانه ان دام و من

بر امید دانه‌اي افتاده‌ام در دام دوست

moh@mad · 2/8/21

paeez81 گفت:
زلف او دام است و خالش دانه ان دام و من

بر امید دانه‌اي افتاده‌ام در دام دوست

تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم

paeez81 · 2/8/21

moh@mad گفت:
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم
چنین که در دل من داغ زلف سرکش توست
بنفشه زار شود تربتم چو درگذرم

میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق

ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

Alone.wolf · 2/8/21

paeez81 گفت:
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق

ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس

ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

moh@mad · 2/8/21

Alone.wolf گفت:
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس

ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

کرشمه‌ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق و نامـ*ـوس سامری بشکن
به باد ده سر و دستار عالمی یعنی
کلاه گوشه به آیین سروری بشکن

paeez81 · 2/8/21

نبود نقش دو عالم که رنگ الفت بود

زمانه طرح محبت نه این زمان انداخت

Alone.wolf · 2/8/21

moh@mad گفت:
کرشمه‌ای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه رونق و نامـ*ـوس سامری بشکن
به باد ده سر و دستار عالمی یعنی
کلاه گوشه به آیین سروری بشکن

نام من روزی رفتست بر لـ*ـب جانان به سهو

اهل دل را بوی جان می آید از نامم هنوز

moh@mad · 2/8/21

Alone.wolf گفت:
نام من روزی رفتست بر لـ*ـب جانان به سهو

اهل دل را بوی جان می آید از نامم هنوز

ز در درآ و شبستان ما منور کن
هوای مجلس روحانیان معطر کن
اگر فقیه نصیحت کند که عشق مباز
پیاله‌ای بدهش گو دماغ را تر کن

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی