نقد و بررسی رمان در همسایگی هرماس | زینب باقری کاربر انجمن رمان ۹۸

زینب باقری · 8/6/21

به نام خدا
نام رمان: در همسایگی هرماس
نام نویسنده: زینب باقری کاربر انجمن رمان ۹۸
نام ناظر: Ryhwn
نام منتقد: فاطمه باقری
ژانر: فانتزی، ترسناک
خلاصه:
بالاخره می‌تواند کاری را انجام دهد که دوست دارد؛ همان‌کاری که به‌خاطر آن زنده است.
اما چه فایده؟ او حالا به فراموشی سپرده شده!
چگونه یادِ خود را در اذهان دیگران زنده کند؟ هیچ ایده‌ای در سرش نیست.
باید خطر کند. باید برای مدتی با زندگی آرامَش وداع کند؛ شاید هم برای همیشه!
این‌ یک‌ قصه یا افسانه‌ی ترسناک قدیمی نیست! این‌بار واقعیت به سراغ او آمده.
تشخیص دوست از دشمن در این کلبه‌ی تاریک، کار ساده‌ای نیست...

✺اختصاصی - رمان در همسایگی هرماس | زینب باقری کاربر انجمن رمان 98

بالاخره می‌تواند کاری را انجام دهد که دوست دارد؛ همان‌کاری که به‌خاطر آن زنده است. اما چه فایده؟ او حالا به فراموشی سپرده شده! چگونه یادِ خود را در اذهان دیگران زنده کند؟ هیچ ایده‌ای در سرش نیست.

forum.roman98.com

سلام، از اینکه رمان مرا می‌خوانید و نقد می‌کنید پیشاپیش متشکرم. :aiwan_light_heart:

فاطمه باقری · 18/6/21

بسم رب القلم

«نقد رمان در همسایگی هرماس»

چیزی که نمی تواند گفته شود می تواند نوشته شود؛ چرا که نویسندگی عملی خاموش است؛ اقدامی از سر به دست.
(هرنا مولر)

در سیر داستان در همسایگی هرماس، هم شاهد سوپرایز ها و هم شاهد ناکامی هایی بودیم.

بگذارید بیشتر توضیح بدهم: در قسمت اول وقتی ما خلاصه ی داستانمان را می خوانیم:
«این افسانه قدیمی یا یک قصه ی ترسناک نیست»
در اینجا یک سوال برای خواننده پیش می آید:
این که در ژانر نویسی قصه ی ما، ژانر فانتزی در کنار ژانر ترسناک به چشم می خورد که بدیهی است، با خواندن کلمه ی فانتزی، ما به یاد قصه و افسانه می افتیم که در این قسمت نقشی که ژانر فانتزی ایفا می کند از بین رفته و این با گفته ی نویسنده ی عزیز که «واقعیت ها به سراغ شخصیت داستان آمده» و سیر فانتزی ای که داستان دنبال می کند در تضاد است، و این تضاد باعث سردرگمی و ذهن پرسوال خواننده از داستان می شود.
توصیه می کنم که این بخش را اصلاح کرده و کمی بیشتر در خلاصه به ژانر فانتزی هم بپردازند.
بد نیست که به یک نکته ی مهم دیگر در اینجا بپردازم که: سه عنصر از مهم ترین عناصر داستان نویسی که می تواند داستان شما را پرکشش و جذاب نشان دهد، توصیفات، شخصیت پردازی و خط سیر کاراکتر های مورد نظر در داستان هست. داستان در همسایگی هرماس تا حدی از پس این موارد بر آمده بود، اما باز هم مشکلاتی در کارش دیده می شد.

در بحث توصیفات باید گفت که تا حدی خوب بود، اما چیزی که کار را کمی مشکل کرده بود، درست قرار نگرفتن این نکته در صحنه های مختلف بود. به طور مثال در قسمت اول داستان می بینیم که طهماسب، شور و اشتیاق خاصی برای حضور در آن جلسه ی مهم دارد اما وقتی حضور آن مرد مرموز احساس می شود، طهماسب ری اکشن خنثی ای از خود نشان می دهد؛ بهتر بود که به جای آن به استرس و ترس طهماسب دامن می زدید و فضا را کمی برای او رعب آور تر جلوه می دادید.

ژانر ترسناک از ابهام و تاریکی ویژه ای برخوردار هستش؛ یعنی اتفاقات به صورت ضربه ای و ناگهانی وارد داستان شده و خواننده را در شوک فرو می برند که باعث اشتیاق بیشتر برای دنبال کردن پارت های بعدی داستان، از طرف خواننده می شود. به معنای دیگر بهتر است که اتفاقات به صورت قطره چکانی،‌ در لحظه های اوج، وارد داستان شوند، تا هیجان داستان را افزایش دهند.
فلش بک نویسنده ی محترم کمی این امر را مشکل کرده؛ البته این احتمال را باید در نظر گرفت که ممکن است نویسنده از این کار قصدی داشته و این فلش بک برای کامل کردن آن نقطه ی اوج و ضربه ی نهایی, لازم بوده باشد.
اما توصیه می کنم که اگر اتفاقات فلش بک را در خط سیر داستان پخش کنند بهتر باشد.
در بحث شخصیت ها هم متاسفانه درگیر کلیشه بودیم: اتفاقاتی ترسناک و بی مقدمه که برای اعضای نزدیک خانواده ی کاراکتر اصلی رخ می دهد، و یا دوری غیر قابل باور طهماسب از همسرش که او در انگلستان است و طهماسب در ایران، که جدا توصیه می کنم که به حذف کلیشه هایی از این دست در داستان اقدام فرمایید.
اما با همه ی این موارد باز هم شاهد پختگی قلم نویسنده و برخی از توصیفات ایشان که در لحظه هایی درست گنجانده شده بود، بودیم که باید به ایشان تبریک گفت.
در آخر این که رمان در همسایگی هرماس راه زیادی برای شکوفایی اثر خود دارد.

با تشکر از انتقاد پذیری شما

F_B_T از تیم نقد انجمن

زینب باقری · 19/6/21

خیلی ممنونم

رمان رو طبق فرمایشاتتون ویرایش می‌کنم ان‌شاءالله
در قسمت اول رمان دلیل بی‌تفاوت بودن طهماسب نسبت به پیرمرد مرموز این است که طهماسب از ماجرا خبری ندارد و پیرمرد را یک مرد معمولی می‌داند و تصویر شیطانی او را در آینه ندیده.
ان‌شاءالله بهتر باشین

M O B I N A · 10/7/21

به نام خدا
نقد رمان؛ در همسایگی هرماس
با نام‌و یاد خودا شروع میکنم، اول باید بگویم که این رمان، یکی از بهترین رمان‌های بود که خوانده از ژانر‌های ترسناک!
اما نقاطی از رمان ظعیف یود، خلاصه رمان به شدت مهم است، و خواننده را جذب می‌کند، ولی اگر روی خلاصه‌ی رمان کمی کار می‌شد؛ زیبا تر به نظر می‌اومد! و من با خواندن رمان متوجه شدم که نویسنده خلاقیت این‌را دارد!
شخصیت‌های رمان باور کردنی و نقش پررنگی داشتندو نویسنده شخیص‌هارا به خوبی بیان کرده بودو به خوبی به آن‌ها پرداخته بود، مخصوصا شخصیت مه‌لقا که زنی بود که چند سال متتظر مانده بود تا همسرش حرف دلش را به او بزند! همچنین در توصیف مکان، تمام شیء‌ها، مکان‌ها(مخصوصا چهره‌ی گرگ) ... به خوبی‌و زیبایی به آن پرداخته شده بود، ولی اگر در توصیف چهره‌ی انسان‌ها کمی بیشتر توضیح می‌داد؛ توصیفات کامل بود‌و خواننده می‌توانست به خوبی چهره‌ی انسان‌هاو همین‌طور اشخاص را به خوبی تجسم کند؛ ماننده توصیف رنگ چشم، مو، پوست‌و... .
باید در دیالوگ‌ نویسی سعی کنیم که تمامیه دیالوگ‌ها یک‌جاو یک‌سره نباشد تا حوصله آدم‌را سر ببرد، اما در این قطعه‌ی رمان؛ به خوبی دیالوگ‌ها بیان شده بودو خواننده از خواندن دیالوگ‌ها خسته‌و زننده نمی‌شد!
زبان سوم شخص، طوری است که هر نویسنده‌ای نمی‌تواند به خوبی‌ آن‌را بنویسدو بیان کند؛ اما قلم نویسنده قوی بودو من از خواندن رمان لـ*ـذت بردم!
یا علی
نقد رمان؛ در همسایگی هرماس
انجمن98

زینب باقری · 10/7/21

mobina .hf گفت:
به نام خدا
نقد رمان؛ در همسایگی هرماس
با نام‌و یاد خودا شروع میکنم، اول باید بگویم که این رمان، یکی از بهترین رمان‌های بود که خوانده از ژانر‌های ترسناک!
اما نقاطی از رمان ظعیف یود، خلاصه رمان به شدت مهم است، و خواننده را جذب می‌کند، ولی اگر روی خلاصه‌ی رمان کمی کار می‌شد؛ زیبا تر به نظر می‌اومد! و من با خواندن رمان متوجه شدم که نویسنده خلاقیت این‌را دارد!
شخصیت‌های رمان باور کردنی و نقش پررنگی داشتندو نویسنده شخیص‌هارا به خوبی بیان کرده بودو به خوبی به آن‌ها پرداخته بود، مخصوصا شخصیت مه‌لقا که زنی بود که چند سال متتظر مانده بود تا همسرش حرف دلش را به او بزند! همچنین در توصیف مکان، تمام شیء‌ها، مکان‌ها(مخصوصا چهره‌ی گرگ) ... به خوبی‌و زیبایی به آن پرداخته شده بود، ولی اگر در توصیف چهره‌ی انسان‌ها کمی بیشتر توضیح می‌داد؛ توصیفات کامل بود‌و خواننده می‌توانست به خوبی چهره‌ی انسان‌هاو همین‌طور اشخاص را به خوبی تجسم کند؛ ماننده توصیف رنگ چشم، مو، پوست‌و... .
باید در دیالوگ‌ نویسی سعی کنیم که تمامیه دیالوگ‌ها یک‌جاو یک‌سره نباشد تا حوصله آدم‌را سر ببرد، اما در این قطعه‌ی رمان؛ به خوبی دیالوگ‌ها بیان شده بودو خواننده از خواندن دیالوگ‌ها خسته‌و زننده نمی‌شد!
زبان سوم شخص، طوری است که هر نویسنده‌ای نمی‌تواند به خوبی‌ آن‌را بنویسدو بیان کند؛ اما قلم نویسنده قوی بودو من از خواندن رمان لـ*ـذت بردم!
یا علی
نقد رمان؛ در همسایگی هرماس
انجمن98

سلام خیلی ممنونم :aiwan_light_give_rose:

روی توصیفات چهره بیشتر کار می‌کنم :batting_eyelashes:

سوفیا · 16/7/21

سلام و احترام خدمت نویسنده عزیز
نظرات بقیه منتقدان محترم رو مطالعه کردم، بنده منتقد نیستم اما اونچه که با خوندن رمان متوجه شدم رو عرض می کنم.
وقتی سخن از رمان به میان میاد ما خوانندگان هیچ تصویری نداریم پس باید طوری نوشته بشه که بتونیم تصورش کنیم. خوشبختانه رمان شما این ویژگی رو داشت اما طبق فرمایشات یکی از منتقدین کاش کمی چهره هی شخصیت ها رو بیشتر توصیف می کردید مثلا من الان هیچ تصوری از چهره طهماسب و مه لقا ندارم، در توصیف صحنه ها عالی عمل کردید اما در توصیف چهره ها کمی ضعیف تر بودید... وقتی رمان رو مطالعه می کردیم احساس می کردم طرز نوشتن و لهجه ی داستان تقریبا به صورت انگلیسی بود، من احساس کردم دو فرد انگلیسی در ایران زندگی می کردن، شاید خودتون اینجور علاقه دارید
از همه ی اینها که بگذریم واقعا تحت تاثیر قلم پخته شما قرار گرفتم حقیقتا که همه چیز عالی بود، مطمعنا با کمی بیشتر دقت کردن میتونید به چاپ کتاب هاتون بپردازید. ژانر ترسناک مناسب بود اما فانتزی خیر...
پیشنهاد می کنم یا کمی بیشتر این ژانر رو به کار ببرید یا اینکه این ژانر رو از خلاصه حذف کنید
این رمان کاملا مناسبه برای کسانی که علاقه ای به داستان های عاشقانه ندارند با خوندن چند سطر از رمان متوجه میشیم که هدف نویسنده به هیچ وجه به کار گرفتن روابط احساسی نیست.
از خوندن رمانتون به سطح بالای قدمتون پی بردم،تبریک میگم به این حجم از پختگی و مسلط بودنتون... برای شما موفقیت هر چه بیشتر رو ارزو دارم قلمتان سبز
"سوفیا"

زینب باقری · 17/7/21

خیلی ممنونم بابت وقتی که گذاشتید :aiwan_light_heart:

بله کاملا موافقم در توصیف چهره ضعیف عمل کردم و فکر کنم به خاطر اینه که اولین رمانمه :happy:

ان‌شاءالله با تمرین و مطالعه‌ی بیشتر درستش می‌کنم :aiwan_light_heart:

ژانر فانتزی به زودی وارد رمان می‌شود :coolym:

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

نقد و بررسی رمان در همسایگی هرماس | زینب باقری کاربر انجمن رمان ۹۸

زینب باقری

همراه رمان ۹۸

✺اختصاصی - رمان در همسایگی هرماس | زینب باقری کاربر انجمن رمان 98

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

فاطمه باقری

دوستدار انجمن رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

زینب باقری

همراه رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

M O B I N A

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

زینب باقری

همراه رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

سوفیا

عضو تازه وارد انجمن

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

زینب باقری

همراه رمان ۹۸

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ | دانلود رمان

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

همراه رمان ۹۸

دوستدار انجمن رمان ۹۸

همراه رمان ۹۸

سرپرست بخش فرهنگ و ادب

همراه رمان ۹۸

عضو تازه وارد انجمن

همراه رمان ۹۸

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین