درخواست ▪ ■ تعـــیین ناظـــر رمـــان ■ ▪

~ROYA~ · 12/1/21

حسن رشتبری گفت:
به نام خدا
نام داستان : بازیگران مرگ
نویسنده : حسن رشتبری
ژانر : علمی تخیلی - ترسناک - هیجانی - درام

خلاصه
من بودم و من بودم وبازم من بودم.توی یه زندگی نکبت...توی لجن غرق شده بودم. وقتی توی یه باتلاق گیر میکنی و راه فراری نداری به اولین کسی که از کنارت رد بشه اعتماد میکنی و ازش کمک میخوام منم از همون اولین کس کمک خواستم نشد دومین کس نشد سومین اونم کمکم نکرد آخرش خودم رو پاهام وایسادم تلاشمو کردم تا حد مرگ رفتم ولی اون نفر چهارم بود که کمکم کرد ولی الان نظرم عوض شده مردن از این همه درد یهتر بود

کمی توضیحات در مورد داستان
علی پسر یه خانواده فقیره پدرش معتاده و مادرش تن فروشی میکنه تا خرج زندگی رو در بیاره از وقتی که علی ۱۸ ساله شده بر خلاف نظر مادرش شروع میکنه به کار کردن اون خدمت کار خونه یه مرد ثروتمند میشه و هر روز واسه کار اونجا میره و....

سلام وقت بخیر
ناظر شما ^~SARA~^
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید من رو هم اد کنید

Mobina84 · 13/1/21

نام:سرنوشت مونا
ژانر:طنز غمگین
مونا غصه ما ی دوستی داره به نام سارا سارا عاشق میشه و سرنوشت داستان ان هارو بد رقم میزنه....

~ROYA~ · 13/1/21

Mobina84 گفت:
نام:سرنوشت مونا
ژانر:طنز غمگین
مونا غصه ما ی دوستی داره به نام سارا سارا عاشق میشه و سرنوشت داستان ان هارو بد رقم میزنه....

سلام وقت بخیر ناظر شما
Mahla_Bagheri
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید

Ghazal.Mo · 13/1/21

نام رمان: سرپناهی دیگر
نام نویسنده: غزل.م
ناظر:
ژانر: اجتماعی، تراژدی، عاشقانه، معمایی.
خلاصه: آمدی... آمدی و با آمدنت جانم را جانانه، به آتش کشیدی، نفسم رفت به خدا! من را این‌گونه نبین، من مرده‌ای بیش نیستم، من آدمی ویران هستم! می‌بینی مرا؟ می‌بینی این قلب شکسته را که دگر نمی‌زند، دگر تپش نمی‌گیرد؟ تنم از واسطه‌ی دوری‌شان، گداخته است، روحم از فرط خستگی خاکستر شده است. می‌توانم بپرسم، فروغ دیدگانم را کجا برده‌ای؟ ای غارت‌گر، حداقل بگو عشق زندگی‌ام را به کدام سو برده‌ای؟ جان جانم را کجا رها کرده‌ای؟ ای نامرد! به احساسات صادقانه‌ام هم رحم نکردی؟ می‌شود فقط برای یک بار... فقط برای یک بار، بازگردانی‌شان؟ می‌شود خـداوند، اندکی پارتی بازی کند برای این خاکستران؟ می‌شود، سرپناهی خلق کند برای بی‌سرپناهان؟ از همان‌هایی که همیشه در کنارت هستند و تنها نگرانی که از دستشان بدهی، یا نه! قرار است، تاراج بری دگر خلق شود؟ قرار است، تاریخ دوباره تکرار شود؟

~ROYA~ · 13/1/21

Ghazal.Mo گفت:
نام رمان: سرپناهی دیگر
نام نویسنده: غزل.م
ناظر:
ژانر: اجتماعی، تراژدی، عاشقانه، معمایی.
خلاصه: آمدی... آمدی و با آمدنت جانم را جانانه، به آتش کشیدی، نفسم رفت به خدا! من را این‌گونه نبین، من مرده‌ای بیش نیستم، من آدمی ویران هستم! می‌بینی مرا؟ می‌بینی این قلب شکسته را که دگر نمی‌زند، دگر تپش نمی‌گیرد؟ تنم از واسطه‌ی دوری‌شان، گداخته است، روحم از فرط خستگی خاکستر شده است. می‌توانم بپرسم، فروغ دیدگانم را کجا برده‌ای؟ ای غارت‌گر، حداقل بگو عشق زندگی‌ام را به کدام سو برده‌ای؟ جان جانم را کجا رها کرده‌ای؟ ای نامرد! به احساسات صادقانه‌ام هم رحم نکردی؟ می‌شود فقط برای یک بار... فقط برای یک بار، بازگردانی‌شان؟ می‌شود خـداوند، اندکی پارتی بازی کند برای این خاکستران؟ می‌شود، سرپناهی خلق کند برای بی‌سرپناهان؟ از همان‌هایی که همیشه در کنارت هستند و تنها نگرانی که از دستشان بدهی، یا نه! قرار است، تاراج بری دگر خلق شود؟ قرار است، تاریخ دوباره تکرار شود؟

سلام وقت بخیر
تاپیکتون به اینجا برای تعین ناظر منتقل شد
ناظر شما : Ryhwn
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید

mobinadareini82 · 14/1/21

نام رمان:خوب نیستم!
نام نویسنده:مبینا دارینی
خلاصه:درباره ی دختریه که در روستا زندگی میکنه و عاشق پسری میشه خودش دختر یکی از خان های روستاست و باهزاران سختی خانوادشو راضی به ازدواج میکنه اما کلا از ارث محرومش میکنن اون خیلی تلاش میکنه و کار میکنه و چون پسره تا دیپلم خونده میخواد ادامه تحصیل بده تا به جایی برسه و بعد این جریانات پسره که حالا برای خودش کسی شده دختره رو ترک میکنه...
این داستان بازگو کننده ی عشقی قدیمی و قلبی شکسته ست و تمام مشکلات یه زن مطلقه رو در جامعه بازگو میکنه
ژانر:عاشقانه-درام-اجتماعی

~ROYA~ · 14/1/21

mobinadareini82 گفت:
نام رمان:خوب نیستم!
نام نویسنده:مبینا دارینی
خلاصه:درباره ی دختریه که در روستا زندگی میکنه و عاشق پسری میشه خودش دختر یکی از خان های روستاست و باهزاران سختی خانوادشو راضی به ازدواج میکنه اما کلا از ارث محرومش میکنن اون خیلی تلاش میکنه و کار میکنه و چون پسره تا دیپلم خونده میخواد ادامه تحصیل بده تا به جایی برسه و بعد این جریانات پسره که حالا برای خودش کسی شده دختره رو ترک میکنه...
این داستان بازگو کننده ی عشقی قدیمی و قلبی شکسته ست و تمام مشکلات یه زن مطلقه رو در جامعه بازگو میکنه
ژانر:عاشقانه-درام-اجتماعی

سلام وقت بخیر
ناظر شما *RoRo*
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید
من رو هم اد کنید

*LiLi* · 14/1/21

نام اثر: پدرخوانده جن

نویسنده: *LiLi*

ژانر: فانتزی، ترسناک، طنز، هیجانی

خلاصه:
داستان راجب مرد ۴۸ ساله ای به نام نیماست که شش سال قبل، در زندان با مرد مسن و مرموزی اشنا می شود که با او هم سلولی است. ناگهان در یک شب کولاکی، مرد به طرز عجیبی فوت می کند! چند روز پس از مرگ مرد ملاقاتی به دیدن نیما می آید و خود را وکیل نیما معرفی می کند؛ اما در واقع او وکیل پیرمرد مرده بود و خبری حاکی از اینکه پیرمرد، نیما را پدرخوانده دختر کوچکش کرده، با خود دارد و این خبر باعث دگرگونی زندگی نیما تا ابد می شود.

Yasamin_Gh · 15/1/21

ژانر:تخیلی_عاشقانه
اسم:قدرت عشق
خلاصه:دختری به اسم نرسا که شاهدخت سرزمین آبدیسه بعد از مدتی متوجه میشه که قدرت عجیب وفوق العاده ای از نسل قبلیش بهش رسیده در همین حین که داره قدرتاشو تقویت و تمرین میکنه شاهزاده ی سرزمین مجاورشون برای قدرت نرسا نقشه میکشه.......

~ROYA~ · 15/1/21

Yasamin_Gh گفت:
ژانر:تخیلی_عاشقانه
اسم:قدرت عشق
خلاصه:دختری به اسم نرسا که شاهدخت سرزمین آبدیسه بعد از مدتی متوجه میشه که قدرت عجیب وفوق العاده ای از نسل قبلیش بهش رسیده در همین حین که داره قدرتاشو تقویت و تمرین میکنه شاهزاده ی سرزمین مجاورشون برای قدرت نرسا نقشه میکشه.......

سلام وقت بخیر
ناظر شما ~ROYA~
منتظر گفتوگو از سوی ناظر باشید

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

مدیر کل بازنشسته

عضو جدید انجمن

مدیر کل بازنشسته

عضو جدید انجمن

مدیر کل بازنشسته

همراه رمان ۹۸

مدیر کل بازنشسته

عضو جدید انجمن

عضو جدید انجمن

مدیر کل بازنشسته

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین