نقد و بررسی رمان عاجز از انتظار
به نام مناسب ترین واژه ها * به رسم محبت به نام خدا
نکته: این نقد بخشی از رمان رو لو میدهد!
بزرگترین نقطه قوتی که در رمان عاجز از انتظار جلوه نمایی میکرد، شخصیت پردازی عالی و ملموس آن بود.
از جمله عزت نفس سارا و سورن، اخلاق درد کشیده و سرد سام، سرخوردگی سپهر و...
منتها دیدگاه و قضاوت اصلی یک رمان مسلما از نام آن آغاز میشود. ترکیب سه کلمهای "عاجز از انتظار" ترکیبی نسبتا بلند، اما پر از احساس و مفهوم بود. هر دو کلمه اصلی که هدف رساندن امیدی که تبدیل به حالی زار شده را دارد، با اینکه از نظر آوایی بیربط هستند ولیکن با هم ارتباط زیبایی دارند و در نگاه اول به خوبی حس ژانرهای صحیح این رمان را القا میکنند. ولیکن متاسفانه کلمهها تا حدودی تکراری بودند، که در مورد های مشابهی مانند، "انتظار عشق"، "لحظه های انتظار"، و... دیده میشدند.
(سپهر هم که پسر سیمین بود؛ اون هم وقتی سپهر رو دنیا آورد فوت شد و شوهرش هم رفت و هیچ وقت برنگشت ببینه پسرش چهارده ساله زیر دست داییهاش چجوری داره بزرگ میشه.
سام؛ خان داداشی که...)
در مورد تمام اینها لازم است بگویم، در رمان اطلاعات نباید یکهو، در اول و مستقیم وارد بحث شود و لازم است ذره ذره با نشان دادن رفتارها، اطلاعات وارد شود.
در رمانی که قالبی آرام دارد تشخصیتان را در انتخاب زاویه دید اول شخص درک و تحسین میکنم منتها این دید، به سرعت تعویض میشد و ای کاش بتوانید این تکرار را کمتر یا با زاویه دید دانای کل عوض کنید.
نسبت به ژانر های مرتبط این رمان ایده را تا حدی میتوان کلیشهای یا تکراری شمرد. با توجه به مشکلات یک خانواده پولدار، مزاحمت چندین پسر به یک دختر و ... منتها قلم زیبا و دلنواز شما چیزی بود که باعث میشد، پیرنگی زیبا شکل بگیرد و منِ خواننده ایراد هارا نادید بگیرم و از آن لـ*ـذت ببرم. بخشی مهمی از یک رمان که تاثیر بسزایی در آن دارد توصیفات است چیزی که موفقیت شما در این قسمت نسبی بود.
(
پسرها و دخترهای کوچیک و بازیگوش به سرعت الکترون بیرون میجهیدن و تو بــغل یکی خودشون رو میانداختن. (وقتی برای بار دوم از فضای مهد کودک و آدمهای آنجا صحبت شد، لازم بود نگاهی کوچک به مکان یا بچهها هم انداخته میشد))
متاسفانه بزرگترین ایراد، نبود توصیفات ظاهری شخصیتها بود. به طوری که واقعا خواننده نمیداند شخصیتهارا چطور به یاد اورد. عجلهای برای توصیف شخصیت های اصلی نیست ولیکن نیاز به توضیحی مختصر درباره ویژگی های زود گذر داریم.
شما با اینکه توصیف ظاهر نداشتید ولی در نشان دادن طرز پوشش موفقتر بودید.
در کل رمان عاجز از انتظار تلفیقی زیبا و دلنشین بود که حتی کلیشهای ترین بحثها را هم به خوبی به تصویر میکشید. در عین حال اگر نویسنده بتواند توصیفاتش را هم به حد معقول قائل کند، جای پیشرفت خیلی بیشتری دارد.
قصد من به هیچوجه تخریب نبود و امیدوارم تونسته باشم کمکی درپیشرفت نویسنده کرده باشم.
نکته: این رمان تا پست "بیست و یک" توسط بنده نقد شده است.
همچنین هر گونه شباهت بین نقدها امری منطقیست و همهی ما طبق یک اصول نقد میکنیم.
پ ن پ:
من به شخصه قلم آفسا جان را خیلی میپسندم و عقیده دارم ایشون آیندهی خیلی درخشانی دارن و این رمانشون هم با اینکه با سلیقهی من جور نبود طبق انتظارم نوشته شده بود. با آرزوی موفقیت روز افزون برای دوست عزیزم.
پایان.
رونده باش،
امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش.
1399/9/10
Afsa
حنانه سادات میرباقری
حنانه سادات میرباقری
کادر نقد رمان 98