مشاعره با حروف انتخابی

Goli Pakseresht · 26/10/20

moh@mad گفت:
گفتم ای یار مکن با دل عاشق بازی
گفت حق است که با آتش ما دمسازی
گفتم این عدل نباشد که دلم ریش شود
گفت این سادگی توست که دل می بازی
د

دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

ط

parädox · 26/10/20

moh@mad گفت:
گفتم ای یار مکن با دل عاشق بازی
گفت حق است که با آتش ما دمسازی
گفتم این عدل نباشد که دلم ریش شود
گفت این سادگی توست که دل می بازی
د

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

ن

moh@mad · 26/10/20

Goli Pakseresht گفت:
دانی که چرا سر نهان با تونگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

ط

طبیب شعر که هر درد را دوایی گفت
به درد عشق نداند کسی چه درمان گفت

ف

moh@mad · 26/10/20

مهتا گفت:
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

ن

نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
ما همانیم اگر یار همان است که بود

ف

~BAHAR.SH~ · 26/10/20

moh@mad گفت:
نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
ما همانیم اگر یار همان است که بود

ف

فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب

که حیف باشد از او غیر او تمنایی

الف

parädox · 26/10/20

moh@mad گفت:
نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
ما همانیم اگر یار همان است که بود

ف

فرا موشم مکن چون من فراموشت نخواهم کرد
تو در من آتشي هستي که خاموشت نخواهم کرد

ق

Goli Pakseresht · 26/10/20

moh@mad گفت:
طبیب شعر که هر درد را دوایی گفت
به درد عشق نداند کسی چه درمان گفت

ف

فارغی از قدر جوانی که چیست
تا نشوی پیر ندانی که چیست

غ

~BAHAR.SH~ · 26/10/20

مهتا گفت:
فرا موشم مکن چون من فراموشت نخواهم کرد
تو در من آتشي هستي که خاموشت نخواهم کرد

ق

قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند

ما که رندیم و گدا دیر مغان مارا بس

ص

Goli Pakseresht · 26/10/20

baharsh20209 گفت:
فراق و وصل چه باشد رضای دوست طلب

که حیف باشد از او غیر او تمنایی

الف

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گنـ*ـاه بخت پريشان و دست كوته ماست

ب

Goli Pakseresht · 26/10/20

baharsh20209 گفت:
قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند

ما که رندیم و گدا دیر مغان مارا بس

ص

صبر بر درد، نه از همت مردانه ی ماست
درد از او، صبر از او، همت مردانه از اوست

ص

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی