خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,970
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی..
اه از این ایینه دنیا ک چه ها خواهد کرد
در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: parädox و ronak.a

ronak.a

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/6/20
ارسال ها
722
امتیاز واکنش
6,368
امتیاز
213
سن
23
محل سکونت
اتاقم
زمان حضور
27 روز 20 ساعت 49 دقیقه
در دل من چیزی است مثل یک بیشه نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم که دلم می خواهد
بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه
هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .
من به اندازه ی یک ابر دلم میگیرد
.....
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: parädox

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
هیچکس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت .
من به اندازه ی یک ابر دلم میگیرد
.....
و شبی از شبها
مردی از من پرسید
تا طلوع انگور چند ساعت راه است
تن من گر تنهاست
دل من با دلهاست
دوستانی دارم بهتر از برگ درخت
ک دعایم گویند و دعاشان گویم


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 

ronak.a

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/6/20
ارسال ها
722
امتیاز واکنش
6,368
امتیاز
213
سن
23
محل سکونت
اتاقم
زمان حضور
27 روز 20 ساعت 49 دقیقه
تن من گر تنهاست
دل من با دلهاست
دوستانی دارم بهتر از برگ درخت
ک دعایم گویند و دعاشان گویم
من از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
حرفی از جنس زمان نشنیدم!
هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود.


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: parädox

فاطمه باقری

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
4/7/20
ارسال ها
194
امتیاز واکنش
1,906
امتیاز
228
زمان حضور
57 روز 13 ساعت 14 دقیقه
در دل من چیزیست مثل یک بیشه ی نور
مثل خواب دم صبح
وچنان بیتابم که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه
دور ها آواییست
که مرا میخواند


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: parädox

parädox

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
9/10/20
ارسال ها
2,829
امتیاز واکنش
37,845
امتیاز
368
محل سکونت
انتهای راهرو سمت چپ
زمان حضور
60 روز 11 ساعت 10 دقیقه
در دل من چیزیست مثل یک بیشه ی نور
مثل خواب دم صبح
وچنان بیتابم که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت
بروم تا سر کوه
دور ها آواییست
که مرا میخواند
دوست را زیر باران باید برد
عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت حرف زد
نیلوفر کاشت


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*

niloofar.H

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,076
امتیاز واکنش
13,976
امتیاز
323
زمان حضور
37 روز 20 ساعت 45 دقیقه
تن من گر تنهاست
دل من با دلهاست
دوستانی دارم بهتر از برگ درخت
ک دعایم گویند و دعاشان گویم


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 

ronak.a

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/6/20
ارسال ها
722
امتیاز واکنش
6,368
امتیاز
213
سن
23
محل سکونت
اتاقم
زمان حضور
27 روز 20 ساعت 49 دقیقه
تن من گر تنهاست
دل من با دلهاست
دوستانی دارم بهتر از برگ درخت
ک دعایم گویند و دعاشان گویم
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*

*KhatKhati*

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/7/20
ارسال ها
2,693
امتیاز واکنش
9,215
امتیاز
233
محل سکونت
گلنمکستان
زمان حضور
63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست
تلخی زندگی ما همچو شهد شیرین است
من و تو می دانیم
زندگی آغازی است که به پایان راهی است
زندگی آمدن و بودن و جاری شدن است
زندگی رفتن خاموش به یک تنهایی است


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: moh@mad

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,467
امتیاز واکنش
22,970
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 4 ساعت 26 دقیقه
تلخی زندگی ما همچو شهد شیرین است
من و تو می دانیم
زندگی آغازی است که به پایان راهی است
زندگی آمدن و بودن و جاری شدن است
زندگی رفتن خاموش به یک تنهایی است
تو به آیینه،نه آیینه به تو خیره شده ست
تو اگر خنده کنی او به تو خواهد خندید
و اگر بغض کنی
آه از آیینه دنیا که چه ها خواهد کرد


مشاعره با اشعار سهراب سپهری

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا