مشاعره

yeganeh yami · 23/7/20

* گفت:
در دایره وجود موجود علیست

اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست

گرخانه اعتقاد ویران نشدی

من فاش بگفتمی که معبود علیست

تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید مدت هاست مدت هاست

~ZaHrA~ · 23/7/20

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس

ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

yeganeh yami · 23/7/20

کاری به کار عقل ندارم به قول عشق
کشتی شکسته را چه نیازی به ناخدا

~ZaHrA~ · 23/7/20

آتش آن است که در خرمن پروانه زدند

yeganeh yami · 23/7/20

دردم نهفته به ز طبیبی که بار ها
درد مرا بدید ولی درمانی نکرد

~ZaHrA~ · 23/7/20

در شعر تخلص به تو کردم که وجود
نظمی است که از روی تو مطلع دارد

yeganeh yami · 23/7/20

درد دارد که خودت علت لبخند باشی
و دلت از همع حالات پر از غم باشد

~ZaHrA~ · 23/7/20

در خانهٔ دل عشق تو مجمع دارد
و از دادن جان کار تو مقطع دارد

yeganeh yami · 23/7/20

* گفت:
در خانهٔ دل عشق تو مجمع دارد
و از دادن جان کار تو مقطع دارد

دل که میگیرد نمیگوید کجا باید گریست؟
گریه کردن در خیابان هم ارامم نکرد :)

~ZaHrA~ · 23/7/20

در دیاری ک در او نیست کسی یار کسی

کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی