مشاعره

yeganeh yami · 23/7/20

* گفت:
در دیاری ک در او نیست کسی یار کسی

کاش یا رب که نیفتد به کسی کار کسی

یک روز به بام امدی و رخت تکاندی
این کوچه پر از رهگذر سر به هوا شد.

~ZaHrA~ · 23/7/20

در نماز و در رکوع و در سجود
سر بجنبد دل نجنبد این چه سود

yeganeh yami · 23/7/20

* گفت:
در نماز و در رکوع و در سجود
سر بجنبد دل نجنبد این چه سود

دکترم زلف شما را بهر من تجویز کرد
میشود چادر در اری تا که درمانم کنی؟!

~ZaHrA~ · 23/7/20

یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

yeganeh yami · 23/7/20

* گفت:
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت

تنها ب یک دلیل خودم را نمیکشم
اما همان دلیل خودش میکشد مرا

~ZaHrA~ · 23/7/20

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

mahaflaki · 23/7/20

* گفت:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

از خیر هست و نیست دنیا به شوق دوست
می شد گذشت، وسوسه اما نمی گذاشت

~ZaHrA~ · 23/7/20

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهی من به خدا رسیده ام

mahaflaki · 23/7/20

ما داغدار بـ*ـو*سه ی وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت

~ZaHrA~ · 23/7/20

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی