رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
تو وقتی میبینی که من افسرده ام
نباید بگذری،
سکوت کنی،
یا فقط همدردی کنی؛
بنا کننده ی شادیهای من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟
یک قطره ایم که میچکیم در تنِ کویر و تمام می شویم ...
☆ یک عاشقانه آرام
#نادر_ابراهیمی
در زمان ما خنده ارزان نیست. خنده از ته دل! تا بخواهی پوزخند و زهرخند و ریشخند اما یک خندهی پاک ... کاش میجستی، قایمش میکردی و به دیوار اتاقت میکوبیدی!
☆آتش بدون دود
#نادر_ابراهیمی
آنچه هنوز تلخ ترین پوزخند مرا برمی انگیزد «چیزی شدن» از دیدگاه آنهاست. آن ها که می خواهند ما را در قالب های فلزی خود جای بدهند. آن ها با اعداد کوچک به ما حمله می کنند. آن ها با صفر مطلق شان به جنگ با عمیق ترین و جاذب ترین رویاها می آیند.
☆بار دیگر شهری که دوست داشتم
#نادر_ابراهیمی
بگذار خالصانه قبول کنیم کوچکیم، تا بتوانیم بزرگ شویم، عوض شویم، رشد کنیم و دیگری شویم.
بزرگ جایی برای تغییر کردن ندارد.
وقتی مظروف، درست به اندازه ی ظرف بشود، دیگر چگونه تغییری در مظروف ممکن میشود جز ریختن بر زمین و تلف شدن؟!
☆ یک عاشقانه آرام
#نادر_ابراهیمی
میوهی بسیار، شاخهی درخت را میشکند، شادی بسیار، قلب را. ترکمن میگوید: با نصف خندهات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامهی نو، چاروق نو نپوش. کمال، غصه میآورد!
☆آتش بدون دود
#نادر_ابراهیمی
عشق، خوب دیدن است؛ خوب چشیدن؛ خوب بوییدن؛ خوب زمزمه کردن؛ و خوب لمس کردن.
عشق، مجموعهای از تجربههای زندهی دائم طاهرانه است؛ و این همه نه فقط تعریف عشق است که تعریف زندگی هم هست....
☆ یک عاشقانه آرام
#نادر_ابراهیمی
مهم این است که باور داشته باشیم که آمدهایم تاثیر بگذاریم و تغییر بدهیم؛ نیامدهایم که فقط «باشیم» و بودنی بدون شدن را تجربه کنیم.
☆ابوالمشاغل
#نادر_ابراهیمی
شبها پیش از آنکه به خواب برویم چقدر حرف داشتیم که بزنیم انگار حرفهای ما تمامی نداشت. چند بار پیش آمد که طلوع را دیدیم و رنگ خواب ندیدیم!
آخر چه شد، که حال دیگر میآییم و خسته و بیصدا میخوابیم؟! شبها دگرگون شده؟ حرفها تمام شده؟ یا ما تمام شدهایم؟!
☆یک عاشقانه آرام
#نادر_ابراهیمی
من، هرگز، ضرورتِ اندوه را انكار نمىكنم؛ چرا كه مىدانم هيچ چيز مثل اندوه روح را تصفيه
نمىكند و الماسِ عاطفه را صيقل نمىدهد؛ امّا ميدان دادن به آن را نيز هرگز نمىپذيرم؛
چرا كه غم، حريص است و بيشترخواه
و مرزناپذير، طاغى و سركش و بَدلِگام.
☆چهل نامه کوتاه به همسرم
#نادر_ابراهیمی
گمان میبرم که اگر خداوند ، صد هزار گونه خنده میآفرید اما رسم اشک ریختن را نمی آموخت ، قلب حتی تاب ده روز تپیدن را هم نمی آورد ...
☆ آتش بدون دود
#نادر_ابراهیمی
غم،هرگز عقب نمینشیند
مگر آن که به عقب برانیاش !
نمیگریزد،مگر آن که بگریزانی اش !
آرام نمیگیرد،مگر آن که بیرحمانه سرکوبش کنی !
☆چهل نامه کوتاه به همسرم
#نادر_ابراهیمی
میوهی بسیار، شاخهی درخت را میشکند، شادی بسیار، قلب را. ترکمن میگوید: با نصف خندهات بخند تا مجبور نشوی گریه کنی. با جامهی نو، چاروق نو نپوش. کمال، غصه میآورد!
☆ آتش بدون دود
#نادر_ابراهیمی
شادی ، فرزندِ ارتباط است
انسان، در درون خویش و در خلوت، محال است به شادی برسد؛ مگر آنکه در آن خلوت هم، به گونهای کاملاً تخیلی و جنون آمیز، به برقراری ارتباط با دیگران اقدام کند.
☆ تکثیر تاسفانگیز پدربزرگ
#نادر_ابراهیمی
...نبوده است که با یادآوری آنها، این سنگ سنگین غصهها را از دلت برداری و نفسی به آسودگی بکشی.
صبوریِ تو...صبوریِ تو...صبوریِ بیحسابِ تو در متن یک زندگیِ ناامن و آشفته، که هیچ چیز آن را مفرح نساخته است و نمیسازد، به راستی که شگفتانگیزترینِ حکایتهاست.
☆چهل نامه کوتاه به همسرم
#نادر_ابراهیمی
بهار پیش از آن که حادثه ای در طبیعت باشد ، حادثه ای است در قلب آدمی و پیش از آن که در طبیعت محسوس باشد در حسی انسانی وقوع می یابد ...
☆یک عاشقانه آرام
#نادر_ابراهیمی
قول میدهم در جهان قدرتی وجود ندارد که بتواند عشق را به کینه تبدیل کند و این نشان میدهد که جهان با همه عظمتش در برابر قدرت عشق چقدر حقیر است و ناتوان...
☆چهل نامهی کوتاه به همسرم
#نادر_ابراهیمی