#پارت_هشتم
#آدا
بعد از کمی خوابیدن و دوش گرفتن تجدید قوایی کردم و نشستم پای پایان نامم تا بفهمم چند چندم.
همینجوری که عکسا و مطالب کمی که جمع کرده بودم رو بررسی میکردم از بالای صحفهی لبتاپ نگاهی به سها که داشت متفکر چایی میریخت انداختم.
بعد اومدن من از دانشگاه امون نداد حتی لباس عوض کنم...