خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: پارت94

  1. -FãTéMęH-

    بـــــــرگزیده رمان فوبیا | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت94 لبخند می‌زند و می‌گوید: - قربونت، خوش بگذرون و مثل یه چوب خشک یه جا نوایسا. چشمک می‌زند و کنار گوشم می‌گوید: - دختر سینگل ریخته اینجا، با این قیافه‌ی خوشگلت به راحتی می‌تونی یکی رو تور کنی. می‌خندم و می‌گویم: - نه مرسی، همین طوری راحت‌ترم. اخم مصنوعی می‌کند و می‌گوید: - تنها تنها؟ سرم...
  2. -FãTéMęH-

    ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت94 صدای فریاد هر چهار موجود و صدای پاهایشان یکی می‌شود و لاریسا چشمان سرتاسر سفیدش را باز می‌کند و دو دستش را به سمت دو موجود رو به رویش می‌گیرد. نور با قدرت به سـ*ـینه هر دو برخورد می‌کند. دهانشان باز می‌ماند و پایشان از زمین جدا می‌شود. صدای شمشیر و پای دو موجود از پشت سرش شنیده می‌شود...
  3. -FãTéMęH-

    ویژه رمان۹۸ رمان مانوی | -FãTéMęH- کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت86 لاریسا باز روی لحاف می‌افتد؛ اما این بار تنها نبود. هامان در نزدیکی صورتش لـ*ـب می‌زند: - خیلی شیرینی. لاریسا با ناز می‌خندد: - تازه فهمیدی؟ هامان چشمک می‌زند: - تازه چشیدمت. لاریسا در گلو می‌خندد و با انگشت اشاره، لـ*ـب زیرین هامان را به بازی می‌گیرد و زمزمه می‌کند: - فکر کنم بهتره بریم...
  4. Sahel08

    در حال تایپ رمان آرامش مصنوعی | Sahel08 کاربر انجمن رمان ۹۸

    #پارت94 برای آخرین بار به خودش در آیینه نگاه کرد و قلبی که مشتی غصه را با خود حمل میکرد از اتاق بیرون رفت. کارت هدیه‌ای که آماده کرده بود تا سر سفره عقد به نوشین دهد را در کیفش گذاشت و سرش را بالا گرفت. اگر کسی از دور تماشایش میکرد به هیچ وجه متوجه نمی‌شد که او چند دقیقه پیش در اتاق برای یک...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا