رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...مدام سیاهی میرفت، هرچقدر گریه میکردم باز هم بغضم رهایم نمیکرد لحظه ای روی پاهایم ایستادم، تمام توانم را جمع کردم تا از همه دورشوم، بروم به جایی که هیچکس نباشد.
پا به فرار گذاشتم اما هنوز قدمی برنداشته بودم که جلوی چشمانم سیاهی رفت و بعد هم سیاهی مطلق!
Https://forum.roman98.com/
#الهه_تلنگر
...و جدالی در ذهنم رخ داد؛ طرف خوشبین ذهنم میگفت چیزی نشده اما طرف دیگر معتقد بود که آنها مرده اند. فریادی برسر آن دو کشیدم و دوباره به گشتن ادامه دادم. نمیدانم چرا، اما اصلا دلم نمیخواست به طرف دیگر قصر بروم.
زئوس بزرگ، یعنی چه بلایی بر سر پدرو مادرم آمده؟
Https://forum.roman98.com/...
...که مالاها آسایش را از ما گرفته بودند. علت و چرای این نزاع ها معلوم نبود، دربین مردم حرف های مختلفی رد و بدل میشد، هرکس چیزی میگفت، بعضیها میگفتند آن ها درحال کشور گشاییاند، بعضی دیگر نیز میگفتند آنها دنبال یکی از ما هستند که قدرت خاصی دارد.
رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی
#الهه_تلنگر
...نکردم
به هر چه میپرستی نکردم
به هر چه میپرستم نکردم
من تاوان گناهی را پس میدهم که دیگران کردند
جرمی که دیگران مرتکب شدند
و لعنت بر عدالت
کجاست این عدالت؟
لعنت بر تمام قوانین خلقت
لعنت بر خدایان
لعنت بر شیاطین
لعنت بر فرشتگان
و لعنت بر انسان ها
رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی
#الهه_تلنگر
...آری... تقصیر آن زن بود. آن زن لعنتی و... تنها یک تلنگر و جهان من فروپاشید. تلنگری که از کسی خوردم که روزی عشقم بود... چطور توانستی؟ چطور توانستی اینقدر بیتفاوت باشی؟ این تلنگر بود که مرا الهه کرد. شاید بپرسی: خوب کجای این بد است؟ الهه بودن بد نیست اما الهه تلنگر بودن خود وحشت است.
#الهه_تلنگر