رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمانها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
...زندگی باید کرد»
اما آیا خبر از ارغوان فراق سوختهی این سوی ابر داشت؟
آیا میدانست که شب و روز ارغوان پیوندخوردهی اوست؟
هرگز!
بگو بازم چرا خواب تو را دیدم؟
کجا بودیم؟
چه میکردیم؟
بگو بازم که دلتنگی
بگو بازم که شادمانی
بگو هر شب در این خانه
تو هم فکر مرا داری
#دلنوشته_نبشهی_روح...
...که او بود و نبود من است
تک رز باغ گل عمر من است
من به دنبال او با عقربهها میچرخم
من برای دیدن او با جهان میجنگم
او فقط سهم این آبادی ویران من است
او همان جوهر و کاسه دوات چشمان من است»
زمزمهی حیات در این آبادی من، تا جان تو و جان من است،
دل به هیچکس مبند!
#دلنوشته_نبشهی_روح...
...را مسکوت ساختم در رؤیایی بیاختتام آ*غو*ش تو
مرا خیالت آن شب سوزان به خاکستر بدل کرد
برای دیدن رویت مرا الزام خفتن کرد
تا کی ملزومیم به مصابرت این امساک عنید؟
تا کجا اسف خوریم به این شبهای لایتناهی؟
بیا جانانم که جانم بی تو
میشود بیجانترین افسانهی روی زمین
#ساغر_هاشمی_مقدم
#دلنوشته_نبشهی_روح
...تلاش نکنید
هیچکس برای من، او نمیشود!
او فقط برای من یک کلمه نیست
او یک ریتم عاشقانه است
یک جورچین که فقط با من میتواند کامل باشد
او یک قالی پرنقشونگار است
یک آسمان پرستاره
یک قمر
یک سیاره
یک دنیا
او همه چیز من است
و من چه راحت بی او
هیچتر از هیچ میشوم!
#ساغر_هاشمی_مقدم
#دلنوشته_نبشهی_روح
...ته آن کوچه باغ پریها
قامت دوست نمایان شده بود
دل بیتاب شده بود
حبس شد باز نفس در سـ*ـینهام
حس شد باز حضورت پیش من
تا به کی و تا کجا، میبری این دل را؟
تا چه حد لیلی شوم؟
تا چه حد مجنون شوی؟
تا چه حد بیمار شوم؟
تا چه حد عاشق شوی؟
تا خورَد مُهر ابدیت من
بر دلت؟
#دلنوشته_نبشهی_روح...
...در شادی و غم
زیر آن سقف بلند
پای آن قاب سپید
پشت آن تنگ بلور
جایجای این جهان بیفروغ
جز یاد تو، هیچ یادی در دلم جای نخواد کرد
تو بگو
میروی از این سرا
مینشینی لـ*ـب رود
میشوی دست به قلم
مینویسی روی برگههای سبز
میکنی یاد دلم؟
یا که از یاد میرود
خاطر من؟!
#دلنوشته_نبشهی_روح
#ساغر_هاشمی_مقدم
...که من اینگونه بیتاب توام؟!
تو چه کردی که من اینگونه رسوای توام؟!
«هر کجا هستی باش
آسمانت آبی
و تمام دلت از غصهی دنیا خالی»2
__________________________________
1: بخشی از شعر دختران ننه دریا اثری از احمد شاملو
2: بخشی از شعر باران اثر منصوره برادران نگهبان
#دلنوشته_نبشهی_روح
#ساغر_هاشمی_مقدم
گر صیاد شکست روزی قفسم را
گر قوت پرواز دهد چشم تو بال مرا
میروم از این دیار بیبهار
میروم از این سرای بیحیات
میروم تا قلب تو یادم کند
میروم تا چشم تو خوابم کند
***
کینه نمیورزد دلت
دوست میدارد مرا
مهربان است با دلم
باز من نمیدانم چرا
#دلنوشته_نبشهی_روح
#ساغر_هاشمی_مقدم
...صبحی از جنس خورشید را آفرید
تا شاید با وجود او، امیدی دیگر در راه باشد
***
او فقط دلتنگ بود
شدت حزن امانش را برید
اشک بر گونه نشست
خواب در چشمش دوید
***
او برگشت؛
نه از سفر، نه از حیات
او فقط آمده بود از دل ما رد بشود
یا اگر مقدور شد، اندکی مرحم این دل بشود
#دلنوشته_نبشهی_روح
#ساغر_هاشمی_مقدم
...در دلم، عاشقانه زمزمهی توست.
فرسنگها از هم فاصله داریم. گاه تجسم حضورت، عطر شیرینی از خاطرهها را در من زنده کرده و کشالهوار سوی تو پر میکشم.
الهامبخش روح و روانی
دل را به هر سو میکشانی
چو دُر گرانبهایی، خاطر نشان
مهرجانی مهرجانان، مهرجان.
#اوزان_نویس
#ساغر_هاشمی_مقدم...