خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Usage for hash tag: پارت_۳

  1. فاطمه بختیاری

    رمان سرگیجه | فاطمه بختیاری کاربر انجمن رمان ۹۸

    هر جفتشون سرشون رو تکون دادن و از ماشین پیاده شدن. دوباره روسریم رو روی سرم جمع کردم و در ماشین رو باز کردم و جلو نشستم. با لبخند نگاهی به فرهاد کردم: - خب، بله شادوماد؟ بفرمایید، من سرتا پا گوشم. فرهاد نگاهشو از فرمون گرفت: - می‌خوام امشب با شاهین حرف بزنم. ازش می‌خوام بیاد و ازت معذرت خواهی...
  2. آنیا عرفانی

    در حال تایپ رمان نیکتوفیلیا | آنیا عرفانی کاربر رمان ۹۸

    #پارت_۳ نفس راحتی کشید؛ چون دیگه از خبرنگار های مزاحم خبری نبود و اجازه ورود نداشتن. با جدیت مخصوص به خودش بقیه راه رو رفت و به طبقه چهارم، محل استراحت خودش رسید. نگهبان های جلوی در، درو براش باز کردن به محض اینکه درو بستن؛ نفس عصبی کشید. بدون اینکه پالتوش رو در بیاره؛ کنار پنجره رفت و نگاهیی...
  3. آرام ضرونی

    در حال تایپ رمان جبهه‌ی عشق | آرام ضرونی کاربر انجمن رمان ۹۸

    پارت سوم دلم نیومد ولش کنم و برم. باید حداقل می‌دیدم زنده اس یا نه؟ بهش نمی‌خورد ایرانی باشه. یعنی مطمئن بودم ایرانی نیست. لباس ارتش ما سبز کم‌رنگ بود ولی اون لباسش سبز پررنگ تو مایه‌های لجنی بود. رفتم جلو و دو انگشت اشاره و وسطی‌ام رو روی نبض دستش گذاشتم تا چکش کنم. وقتی زدن نبضش رو زیر...
  4. آیدا رستمی

    ✌پرطرفدار رمان مجبوری با من بمانی | آیدا رستمی کاربر رمان ٩٨

    #پارت_۳ انشاءالله آرامی می‌گوید و با گریه به طرف صندلی‌های رو به‌رو، حرکت می‌کند. نجمه، با غم به او خیره می‌شود. از سر و وضع آشفته‌‌اش معلوم است که بعد از شنیدن خبر، سریع خودش را به آن‌جا رسانده است. با خود می‌گوید: «زن بی‌چاره! خبر نداره که چند دقیقه پیش حکم مرگ خواهر زاده‌ش رو امضا کردن.» و...
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا