Usage for hash tag: رمان
-
بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان منحوس | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸
...با خیال راحت حرف بزنه: ?You’ve seen what - دنبالم اومد. کنارم ایستاد و وقتی داشتم اتاق رو با دقت نگاه می‌کردم، با آرامش جواب داد: .It was like a ghost… you know? Or a shadow, with a face, and no eyes; it smiles and looks at us in the face, tells some words that, we didn’t understand -...- Essence
- ارسال #59
- انجمن: رمان‌های کامل شده
-
بـرتـریــن۱۴۰۲☆ رمان منحوس | Essence کاربر انجمن رمان ۹۸
...نیومده بود. چهار بعد از ظهر بود. باد توی قبرستون پُر از ازدحام می‌وزید. پایین قبر ایستادیم، به عکس سحر با روسری آبی و لبخندی به امتداد امید زندگی خیره شدیم. جای خالی یک احساس نسبت به این واقعه رو خوب توی دلم حس می‌کردم. چیزی توی ذهنم نجوا می‌کرد: - به هر حال، نباید این‌طوری می‌شد. ***...- Essence
- ارسال #54
- انجمن: رمان‌های کامل شده
-
■○|یه برش از رمان مورد علاقه‌ات|○■
...آسون‌تر می‌شه... مثلا فرض بگیر وسط جنجال و جنگ و فریاد، وسط یه بمب بارونِ شدید، تو داری با آرامش واسه خودت قدم می‌زنی... یا به میز کارت دستمال می‌کشی... یا حتی بی تفاوت می‌خوابی... بلند بلند می‌خندی حتی...! عادت می‌کنی به صدای فریاد... اما انگار عادت نکردی... :) #رمان مدوسا...- ☆Aiden☆
- ارسال #56
- انجمن: گفتگو متفرقه کتاب
-
نقد و بررسی رمان نسیان وصال | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان ۹۸
بسم الله الرحمان الرحیم نام رمان : نسیان وصال نام نویسنده : فاطمه قاسمی نام ناظر : ~ROYA~ ژانر: عاشقانه خلاصه : بی تقصیر است و دور از عزیزانش! مقصر نبود و نباید به جای دیگری مجازات می‌شد. من هم مقصر نبودم. اما اتفاقی بود که افتاده بود. باید تلاشم را می‌کردم بلند می‌شدم. او فراموش کرده بود، من که...- FaTeMeH QaSeMi
- موضوع
- پاسخ ها: 1
- انجمن: نقد کتب در حال تایپ
-
☁️ دیالوگ‌های ماندگار | فیلم Gladiator
...وقتی که یک مرد خودش را در پایان راه می بینه میخواد بدونه که هدف زندگیش چی بوده؟ در آینده نام نیک از او باقی میمونه یا نه؟ به عنوان یه فیلسوف شناخته می شود؟ یا یه جنگجو؟ و یا مستبد …؟ یه بار در رویا رم را دیدم که همه جای اون را مه فرا گرفته بود می ترسم که سرما و مه هیچ وقت رم را ترک نکنن...
