خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

طنز این رمان را می‌پسندید؟

  • بله

  • خیر


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
سهراب ماشین رو جلوی کوچه نگه داشت. کوچه‌ها تنگ بود و ادامه‌ی راه با ماشین ممکن نبود. پیاده به سمت خونه‌ی نسترن رفتیم و بالاخره رسیدیم. در زدم.
-کیه؟
صدای بچگونه‌ی نسترن لبخند به‌ صورت ترنم و ترلان آورد.
-گرگِ ناقلا.
نسترن جیغ بلندی کشید. در رو باز کردم و تو بین دستام پرید.
-کیانا!
-سلام خانم خوشکله. دل کندن ازتون...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 18 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
روی میز نشستم و جدی گفتم:
-نه، آخه من می‌خوام بدونم کدوم خری ساعت هفت صبحِ وسط تابستون میاد مدرسه؟ چرا هیچ‌کسی پاسخ ‌گو نیست.
ترنم: خراش جلوت نشستن!
ترلان: از خر اول که خودتی هم غافل نمی‌شیم.
مریم: از موهای شلختت که از زیر مقنعه کج هس مشخصه خواب بودیا!
-مگه مثه تو گاوم که از پنج بیدار باشم؟
به‌ صورت ماتیک زدش اشاره‌ای...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 17 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
از خواب بیدار شدم. به ساعت نگاه کردم. دو ظهر بود. پایین رفتم و ناهارم رو خوردم. عجیب بود که امروز ترنم و ترلان بهم زنگ نزدن. شاید اتفاقی افتاده باشه. بی حوصله از پله.ها بالا رفتم که صدای گوشیم رو شنیدم. پوفی کشیدم! دوباره من به اینا فکر کردم و زنگ زدن؟! حتماً باید چک کنم جن نباشن. تماس رو بر قرار کردم که صدای جیغ ترلان باعث...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 15 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
سريع دستم رو مشت کردم و برگشتم که چشام رو دو تا چشم آبی ثابت موند. چون انتظارش رو نداشتم هنگ کرده بودم و توانایی حرکت کردن نداشتم. بی صدا نگاهش می‌کردم. پسرِ خنديد و گفت:
-بابا کاريت ندارم که اين جوری دستات رو برام مشت کردی!
ناخودآگاه مشتم رو باز کردم. عجب هیکلی داشت. من در برابرش جوجه هم نبودم. با همون خندش گفت:
-اجازه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 15 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلم شرط بندی و کل کل می‌خواست. نگاهم به سمت ميز پسرا کشيده شد. جذبه، لباسی آبی رنگ و تنگ پوشيده بود که دکمه‌هاش تا سينش باز بود و هيکل کاملاً ورزیدش رو به نمايش می‌ذاشت. چه هيکلی هم داشت... با جرقه‌ای که تو ذهنم زده شد بلند شدم و زیر لـ*ـب گفتم:
-بچه‌ها سوپراز!
قبل از اين که فرصتی برای حرف زدن بهشون بدم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 15 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
باصدای زنگ گوشيم خمیازه‌ای کشیدم و چشم‌هام رو آروم باز کردم. گوشی رو روی میز پیدا کردم و تماس رو جواب دادم:
- بله؟
- سلام بچه، امروز زود بيدارت کردم تا سرحال باشی.
-دِ ترنمِ خر، الان وقتِ زنگ زدنه؟ یه بار نمی‌ذاره بخوابم.
صدای خنده‌ی ترنم من رو به خودم آورد و فهمیدم دارم افکارم رو بلند بلند می‌گم. گردنم رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 15 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
ساعت پنج و ربع جلوی باشگاه بوديم. رفتم داخل، دختر‌ها همه اومده بودن و در حال گرم کردن بودن. داخل رختکن شدم و شالم رو در آوردم.
-واقعاً کیانا؟
بدون این که به ترنم نگاه کنم گفتم:
-چیه؟ خب من همیشه شالم رو برای مسابقه در می‌آوردم!
ترلان وسط حرفمون پرید و گفت:
-ولی اینا فرق دارن.
موهام رو بالا سرم بستم و گفتم:
-چه فرقی؟...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 15 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
سريع شروع کردم به دويدن، به سمت توپ نرفتم و مستقیم پیش دروازه رفتم. جلوی دروازه رسيدم و همين لحظه جذبه شوت کرد.
عجب جايی، سمت چپ و بالای درواز، مطمئن بودم شقایق نمی‌تونه اين رو بگيره و توپ کنج دروازه پایین میاد.
تو یک صدم ثانیه تصمیم گرفتم. دستام رو از پشت به هم قلاب کردم تا خطای هَند پیش نیاد. جلوی توپ رفتم و چشمام رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 14 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای پسرها رو شنیدم. کمی که جلوتر رفتم پنج تا پسر رو دیدم که با هم حرف می‌زدن. پیمان لبخندی زد و گفت:
-چه پيشی ملوسايی شدند.
امیر: پيشی کجا بود؟ اينا کلاغ سياهن که خودشون رو رنگ کردند.
پسری که نمی‌شناختمش خنده‌ای کرد و گفت:
_ نيمه‌ی دوم که با گل‌هامون آب ريختيم روشون رنگاشون از بين ميره.
میلاد: ولی الان آرایش ندارن...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 14 نفر دیگر

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
نویسنده این موضوع
درد رو با تمام وجودم حس می‌کردم. بی حس شدن پام رو فهمیدم. اولین دستی که به سمتم اومد رو گرفتم و لنگان از روی امیر بلند شدم. محمد دوباره سوت زد و کارت قرمز داد و نقطه‌ی پنارتی رو نشون داد. پام واقعاً توانایی ایستادن نداشت. داشتم روی زمین می افتادم که همون دستی که بهش چنگ زده بودم من رو گرفت. با تعجب به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان تکِ عشق | دختر بازیگوش کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Meysa، Saghár✿ و 16 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا