خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,356
امتیاز واکنش
29,187
امتیاز
418
سن
25
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 5 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
نام اثر: آژور
نام نویسنده: محدثه‌ فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸
ژانر: تراژدی

مقدمه:
•چی باعث شده که ستاره‌ی داخل چشم‌هات خاموش بشن و عمیقا به جایی زل بزنی که تماما سیاهی، مردمک‌های درخشانت رو در بر بگیره؟
تمام اون لبخند‌ها جایی دور از آدم‌ها تبدیل به گریه بشه و از ناتوانی بی‌حس بشی؟
کی شکوفه‌های قلبت رو کنده و فقط بذر نابودی کاشته؟
بهم نگاه کن، می‌بینم لبخند روی لـ*ـب داری ولی پشتش داری زبونت رو گاز می‌گیری تا مبادا فریاد بزنی.
زندگیت تو مشت خودته یا کسایی که اطرافتن و‌ با محبت دروغین بهت لبخند می‌زنن؟

به من نگاه کن و حرف بزن، من دارم حقیقت رو از ستاره‌ی خاموش شده‌ی چشم‌هات می‌خونم!


دل نوشته آژور | محدثه فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: Whisper، M O B I N A، Tabassoum و 18 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,356
امتیاز واکنش
29,187
امتیاز
418
سن
25
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 5 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع

• نفس‌هایی رو از پشت آینه‌‌ی شفافم حس‌ می‌کنم که انگار سهم من از اکسیژن این دنیا بوده‌.

بارها از منِ دنیای موازی گفته بودم، شاید تنفسی که تو اون دنیا کشیده میشه، از ریه‌های من در اینجا تغذیه می‌کنه. اگه فقط من موندم و ریه‌ای پر از شکوفه چی؟ اون آدم دستش رو از آینه دراز می‌کنه تا بهم برای نفس کشیدن کمک کنه؟
یا یقه‌م رو محکم می‌کشه تا به دنیایی پرت شم که بارها تو خواب رویاش رو دیده بودم؟
شاید هم تبدیل به پروانه‌ای شدم که زودتر از موعود از پیله جدا میشه، شاید ابری شدم که زودتر از موعود به آسمون قدم می‌ذاره.
شاید هم ستاره‌ای شدم که بین ابرهای سیاه، هنوز هم نوری برای روشنایی داره.

دست من رو برای کشیدن به دنیای رهاییم، محکم می‌گیری؟


دل نوشته آژور | محدثه فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YaSnA_NHT๛، Whisper، M O B I N A و 14 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,356
امتیاز واکنش
29,187
امتیاز
418
سن
25
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 5 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع


• زمانی که از خستگی روحی و افکار شلوغ روزانه‌، به تنهایی خودت پناه می‌بری و تمام ذهنت پر میشه از یک جمله:
-چرا هیچکس من رو درک نمی‌کنه؟
توقع اشتباهیه.
درک شدن توسط کسی که متقابلا توقع داره درک بشه کمی عجیب و غیر ممکنه!
آدم‌ها علیه آدم‌ها می‌جنگن، شورش می‌کنن، گارد می‌گیرن و در آخر به همون آدم‌ها پناه می‌برن. این یه مسئله‌ی واضح و مشخصه که همگی به دنبال آرامش هستیم، تو هرچیزی که آرامش و حس خوب باشه بهش چنگ می‌زنیم ولی...
ولی به خودت میای می‌بینی چنگ یک نفر از پشت دور گلوت می‌پیچه تا به اون حس خوب و آرامشت لک بندازه و بگه "این اشتباهه" و تمامی افکار و نظرات خودش رو، راجع به حس خوبت بهت تحمیل کنه.
چه‌قدر باید فریاد بزنی و ثابت کنی که حالت خوبه بابت داشتن این حس؟
چه‌قدر باید دست و پا بزنی تا از اون حس محافظت کنی؟
حالا از درک حرف می‌زنی؟
آدم‌ها برای نظرات و افکار خودشون، حتی اجازه نمیدن تو دلخوشی داشته باشی، هر چه‌قدر هم که پوچ، اون برای "تو" دلخوشیه و حس خوب.
زندگی کن، بدون نظر دیگران، بدون افکار دیگران، بدون توقع درک از دیگران.
تویی که در پایان روز برای خودت باقی می‌مونی، حالا یا غمگین یا همراه با اون حس خوب؟



دل نوشته آژور | محدثه فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YaSnA_NHT๛، Whisper، Tiralin و 12 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,356
امتیاز واکنش
29,187
امتیاز
418
سن
25
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 5 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع

• هنوز نگاهش رو یادم میاد.

انگار یه دریای دور افتاده، با امواج طولانیش اعتراض خودش رو نشون می‌داد. انگار که کسی متوجه نبود گوشه‌ای از کره‌ی خاکی اون هم موجی برای خروشیدن داره.
وقتی صاحب گالری بهم گفت این تابلو کم بازدید‌ترین تابلوی نقاشی گالریشه، با تعجب به حماقت مردم فکر کردم.
هنوز هم اعتقاد دارم داخل نقاشی که از اون مرد آسیایی دیدم، روح زنده‌ای وجود داشت، نسیم خنکی که از سمت تصویر به صورتم هدایت می‌شد رو حس می‌کردم.
داخل اون چشم‌های سرد اما غم زده چه تراژدی نوشته شده؟
این نگاه برای من آشناست؛ روزانه وقتی تو خیابون قدم می‌زنم مردمی رو می‌بینم که نگاهی شبیه به این تصویر دارن.
من خودم رو داخل نگاهش پیدا کردم، دردی که درون قلبم حس می‌کردم.
شاید چشم‌های من هم لا به لای عکس‌های رنگیم به این شکل به نمایش در میان!
چشم‌ها...

جایگزین زبان شده و نیازی به کلام برای گفتن دردها نیست؛ به من نگاه کن تا بخونم داستان غمگین پشت گوی‌های درخشانت رو!


دل نوشته آژور | محدثه فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YaSnA_NHT๛، Whisper، Tiralin و 13 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,356
امتیاز واکنش
29,187
امتیاز
418
سن
25
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 5 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع

• چشم‌های من از هر سمتی به سرنوشت قفل شده. تو مکالمات با آدم‌های دیگه همیشه میگم "سرنوشت رو خود آدم می‌سازه" اما خودم یه گوشه نشستم و می‌خوام شاهد بحث و جدال بین منطق و احساسم باشم.

شاید سرنوشت من داخل آیینه‌ها باشه؛...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته آژور | محدثه فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YaSnA_NHT๛، Whisper، ~ĤaŊaŊeĤ~ و 11 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,356
امتیاز واکنش
29,187
امتیاز
418
سن
25
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 5 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع

•من پنجره‌ها رو بسته بودم و مطمئنم که آخرین لحظه پرده‌ها رو هم کشیدم تا نبینم نوری رو که از سمت اون به من می‌تابه. بعد از کشمکش‌های فراوون و دست و پنجه نرم کردن برای جدایی از گرمای لذتبخشش، بالاخره به خودم اومدم و...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته آژور | محدثه فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • ناراحت
Reactions: YaSnA_NHT๛، Whisper، SelmA و 10 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,356
امتیاز واکنش
29,187
امتیاز
418
سن
25
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 5 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع

•ته قصه‌ی آدم‌ها کجا میشه؟ مرگ یا زندگی پس از مرگ؟
من دنبال هر راهی گشتم، به هرکلمه‌ای لبخند زدم تا به خودم بفهونم دارم زندگی می‌کنم و باید ادامه بدم.
من حتی وقتی گریه می‌کنم هم امیدوار میشم، چون نشونه‌های از زنده...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته آژور | محدثه فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YaSnA_NHT๛، Whisper، SelmA و 10 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,356
امتیاز واکنش
29,187
امتیاز
418
سن
25
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 5 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع


•فکر می‌کردم دنیا در حالی که می‌چرخه و زمان رو از چنگمون در میاره، بالاخره باعث میشه اون میون انسانیت کمی رنگ و بوی روشنایی بگیره.
اما هنوز هم اینجام با دست‌های خونی، خسته از هر فکری و نگاه می‌کنم به تمام اتفاقاتی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته آژور | محدثه فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YaSnA_NHT๛، Whisper، SelmA و 7 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,356
امتیاز واکنش
29,187
امتیاز
418
سن
25
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 5 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع


•انگشت‌های بلندش بی‌پروا روی صفحه‌های مستطیلی شکل به رقص در میومدن و میون ازدحام صدای مردم، آوازی ملایم رو به گرمای اون سالن هدیه می‌داد.
مثل یه فیلم، داخل ذهنش به یاد میاره روزی رو که وسط شهر ایستاده بود و به...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته آژور | محدثه فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: YaSnA_NHT๛، Whisper، SelmA و 7 نفر دیگر

Mohadeseh.f

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
طراح انجمن
نویسنده انجمن
گرافیست انجمن
  
عضویت
24/7/18
ارسال ها
1,356
امتیاز واکنش
29,187
امتیاز
418
سن
25
محل سکونت
•بیــــگ هــوپ•
زمان حضور
124 روز 5 ساعت 56 دقیقه
نویسنده این موضوع

• ترسیدم!

نمی‌دونم کجا و چه ساعتی بود ولی یادم میاد وقتی بهش نگاه کردم، دیگه اون آدم گذشته رو درونش ندیدم.
و این دلیلی بود که باعث شد قدمی جلو بذارم و دقیق‌تر بهش خیره بشم تا امیدوار باشم چشم‌های من به مشکل برخورده؛...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



دل نوشته آژور | محدثه فارسی نویسنده‌ی انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
  • جذاب
Reactions: YaSnA_NHT๛، M O B I N A، Whisper و 7 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا