- عضویت
- 24/7/18
- ارسال ها
- 109
- امتیاز واکنش
- 5,139
- امتیاز
- 263
- محل سکونت
- MHD
- زمان حضور
- 1 روز 19 ساعت 11 دقیقه
نویسنده این موضوع
دزد حاضر، بز حاضر
سارقی بزی دزدیده بود. کسی او را نصیحت میکرد و او را از عواقب دزدی برحذر میداشت که: «در روز قیامت باید حساب و کتاب پس بدهی. در آن روز بز حاضر میشود و به زبان میآید و علیه تو شهادت میدهد.»
دزد گفت: «من هم فوری همانجا شاخ بز را میگیرم و تحویل صاحبش میدهم؛ دزد حاضر، بز حاضر!» از آن به بعد اگر کسی برای کار اشتباهی که مرتکب میشود، دلیلتراشی کند و اصرار بر انجام آن داشته باشد این ضربالمثل حکایت حال او میشود.
پنبه دزد دست به ريشش ميزند!
تاجری بود کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه.
بازرگانان دیگر به او حسودی میکردند؛ یک روز یکی از بازرگانها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد.
شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه ی خودش انبار کرد.
صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل تمام پنبه هایش به غارت رفته است. به نزد قاضی شهر رفت و گفت: خانه خراب شدم.
قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه ها را.
قاضی گفت: به کسی مشکوک نشدید؟
ماموران گفتند: چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها مشکوک شدیم.
قاضی گفت: بروید آنها را بیاورید.
ماموران رفتند و تعدادی از افراد را آوردند.
قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این ها شک داری؟
تاجر پنبه گفت: به هیچ کدام.
قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریش خودش پاک کند.
ناگهان یکی از همان تاجرهای دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند.
قاضی گفت:
دزد همین است و به تاجر گفت: همین
حالا مامورانم را می فرستم تا خانه ات را بازرسی کنند.
یکساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه ها در زیر زمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد.
از آن به بعد وقتی می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می گویند:
"پنبه دزد، دست به ریشش می کشد."
رمان ۹۸ | دانلود رمان جدید
رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی
سارقی بزی دزدیده بود. کسی او را نصیحت میکرد و او را از عواقب دزدی برحذر میداشت که: «در روز قیامت باید حساب و کتاب پس بدهی. در آن روز بز حاضر میشود و به زبان میآید و علیه تو شهادت میدهد.»
دزد گفت: «من هم فوری همانجا شاخ بز را میگیرم و تحویل صاحبش میدهم؛ دزد حاضر، بز حاضر!» از آن به بعد اگر کسی برای کار اشتباهی که مرتکب میشود، دلیلتراشی کند و اصرار بر انجام آن داشته باشد این ضربالمثل حکایت حال او میشود.
پنبه دزد دست به ريشش ميزند!
تاجری بود کارش خرید و فروش پنبه بود و کار و بارش سکه.
بازرگانان دیگر به او حسودی میکردند؛ یک روز یکی از بازرگانها نقشه ای کشید و شبانه به انبار پنبه ی تاجر دستبرد زد.
شب تا صبح پنبه ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه ی خودش انبار کرد.
صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل تمام پنبه هایش به غارت رفته است. به نزد قاضی شهر رفت و گفت: خانه خراب شدم.
قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس و جو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه ها را.
قاضی گفت: به کسی مشکوک نشدید؟
ماموران گفتند: چرا بعضی ها درست جواب ما را نمی دادند ما به آنها مشکوک شدیم.
قاضی گفت: بروید آنها را بیاورید.
ماموران رفتند و تعدادی از افراد را آوردند.
قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت به کدام یک از این ها شک داری؟
تاجر پنبه گفت: به هیچ کدام.
قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن قدر دست پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آیینه برود و پنبه ها را از سر و ریش خودش پاک کند.
ناگهان یکی از همان تاجرهای دستگیر شده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند.
قاضی گفت:
دزد همین است و به تاجر گفت: همین
حالا مامورانم را می فرستم تا خانه ات را بازرسی کنند.
یکساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه ها در زیر زمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد.
از آن به بعد وقتی می خواهند بگویند که آدم خطا کار خودش را لو می دهد می گویند:
"پنبه دزد، دست به ریشش می کشد."
رمان ۹۸ | دانلود رمان جدید
رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی
قند پارسی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: