- عضویت
- 7/8/18
- ارسال ها
- 700
- امتیاز واکنش
- 3,333
- امتیاز
- 298
- زمان حضور
- 0
نویسنده این موضوع
خورشید خانم که خسته بود
رفت پشت اون کوه کبود
هلال ماه ابرو کمان
نشست کنار آسمان
ستارهها دور و برش
الماس میریختند به سرش
وقتی که شب سحر شد
خروس از آن خبر شد
قوقولی قوقو را سر داد
به بچهها خبر داد:
کی خواب و کی بیداره
صبح شده وقت کاره
رفت پشت اون کوه کبود
هلال ماه ابرو کمان
نشست کنار آسمان
ستارهها دور و برش
الماس میریختند به سرش
وقتی که شب سحر شد
خروس از آن خبر شد
قوقولی قوقو را سر داد
به بچهها خبر داد:
کی خواب و کی بیداره
صبح شده وقت کاره
☆اشعار کودکانه☆
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com