- عضویت
- 5/9/18
- ارسال ها
- 1,126
- امتیاز واکنش
- 9,013
- امتیاز
- 333
- محل سکونت
- In my dreams:)
- زمان حضور
- 41 روز 19 ساعت 34 دقیقه
یکی بود یکی نبود
زیر گنبد کبود
پایین سقف آسمون
این ور درد و اون ور درمون
بچه ای بود به اسم فریدون!
آقا فریدون کوچیک ما
بچه ی خوبی بود اما..
همیشه دندوناش زرد بود!
کرم خورده و سیاه و بد بود!
هرچی مامان بهش میگفت
_ پسر گلم، مسواک بزن
هرچی بابا بهش میگفت
_ گل پسرم، مسواک بزن
اصلا به خرجش نمیرفت
تا که یک روز....
یک روز بعد از خوردن ناهار
فریدون شد به یک درد، دچار!
دستش گذاشت روی دندوناش
داد زد و گفت _ آی، دندونام!
مامانش سریع اومد پیشش
بهش گفت که_ پسر، چی شده؟
باباشم سریع اومد پیشش
بهش گفت که_ چیه؟ چی شده؟
فریدون با اشک و گریه
قضیه رو گفت با ناله
مامانش نگاهش کرد و گفت
_ کار تو اشتباه بود خب!
باباشم بهش گفت که
_ پسر... باید فکرش و میکردی، زودتر!
اگه دندونات و مسواک میزدی
دیگه اینطوری نمیشدی!
باید بریم پیش پزشک
اما باید مسواک کنی هی!
اونوقت دندونت درد نمیکنه
مثل همیشه راحتی و بی عیب!
پسرک خوب قصّه ی ما
فهمید اون روز چه خوبه مسواک!
زیر گنبد کبود
پایین سقف آسمون
این ور درد و اون ور درمون
بچه ای بود به اسم فریدون!
آقا فریدون کوچیک ما
بچه ی خوبی بود اما..
همیشه دندوناش زرد بود!
کرم خورده و سیاه و بد بود!
هرچی مامان بهش میگفت
_ پسر گلم، مسواک بزن
هرچی بابا بهش میگفت
_ گل پسرم، مسواک بزن
اصلا به خرجش نمیرفت
تا که یک روز....
یک روز بعد از خوردن ناهار
فریدون شد به یک درد، دچار!
دستش گذاشت روی دندوناش
داد زد و گفت _ آی، دندونام!
مامانش سریع اومد پیشش
بهش گفت که_ پسر، چی شده؟
باباشم سریع اومد پیشش
بهش گفت که_ چیه؟ چی شده؟
فریدون با اشک و گریه
قضیه رو گفت با ناله
مامانش نگاهش کرد و گفت
_ کار تو اشتباه بود خب!
باباشم بهش گفت که
_ پسر... باید فکرش و میکردی، زودتر!
اگه دندونات و مسواک میزدی
دیگه اینطوری نمیشدی!
باید بریم پیش پزشک
اما باید مسواک کنی هی!
اونوقت دندونت درد نمیکنه
مثل همیشه راحتی و بی عیب!
پسرک خوب قصّه ی ما
فهمید اون روز چه خوبه مسواک!
☆اشعار کودکانه☆
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com