- عضویت
- 5/4/18
- ارسال ها
- 67
- امتیاز واکنش
- 247
- امتیاز
- 123
- سن
- 21
- زمان حضور
- 7 ساعت 21 دقیقه
من ...
عاشقش بودم
عاشقِ ۸ شب خونه رسیدنش ،
عاشقِ توی اتوبان ۱۰۰ تا سرعت رفتنش ،
عاشقِ با خنده حرف زدنش ،
عاشقِ " جمع کن برو خونه بابات ، دخترهی زبون دراز " گفتنش،عاشقِ روی کاناپه ولو شدنش ،
غذا خوردنش ،عصبانیتش ،درموندگیش ،اخم کردنش ،نگاه کردن و نفس کشیدنش ،من عاشقش بودم ؛عاشقِ عاشق بودنش ...مدلِ عاشقا باهم فرق میکنه ؛
من از اون عاشق عوضیا بودم!
از اونا که به دوستت دارم شنیدن ازش قانع نبودم و بـ*ـو*س و بـ*ـغل هم میخواستم!
از اونا که دو نصفه شب بستنی دلم میخواست و اگه برام نمیخرید قهر میشدم ...
از اونا که خر نمیشدم، خرش میکردم!از اونا که با کلمات بازی میکردم با موهاش بازی میکردم
با ته ریش و بلندی ابروهاش بازی میکردم
با قلبش بازی میکردم ...
از اونا که بلد بودم چیکار کنم!
من ...از اون عاشق عوضیا بودم
قبول!
ولی اون از من عوضیتر بود
همیشه اونی که میره ،
طرفِ عوضیترِ ماجراست!!
عاشقش بودم
عاشقِ ۸ شب خونه رسیدنش ،
عاشقِ توی اتوبان ۱۰۰ تا سرعت رفتنش ،
عاشقِ با خنده حرف زدنش ،
عاشقِ " جمع کن برو خونه بابات ، دخترهی زبون دراز " گفتنش،عاشقِ روی کاناپه ولو شدنش ،
غذا خوردنش ،عصبانیتش ،درموندگیش ،اخم کردنش ،نگاه کردن و نفس کشیدنش ،من عاشقش بودم ؛عاشقِ عاشق بودنش ...مدلِ عاشقا باهم فرق میکنه ؛
من از اون عاشق عوضیا بودم!
از اونا که به دوستت دارم شنیدن ازش قانع نبودم و بـ*ـو*س و بـ*ـغل هم میخواستم!
از اونا که دو نصفه شب بستنی دلم میخواست و اگه برام نمیخرید قهر میشدم ...
از اونا که خر نمیشدم، خرش میکردم!از اونا که با کلمات بازی میکردم با موهاش بازی میکردم
با ته ریش و بلندی ابروهاش بازی میکردم
با قلبش بازی میکردم ...
از اونا که بلد بودم چیکار کنم!
من ...از اون عاشق عوضیا بودم
قبول!
ولی اون از من عوضیتر بود
همیشه اونی که میره ،
طرفِ عوضیترِ ماجراست!!
حرف دلم...
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com