خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,431
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
اهل كاشانم
روزگارم بد نيست.
تكه ناني دارم ، خرده هوشي، سر سوزن ذوقي.
مادري دارم ، بهتر از برگ درخت.
دوستاني ، بهتر از آب روان.
***
و خدايي كه در اين نزديكي است:
لاي اين شب بوها، پاي آن كاج بلند.
روي آگاهي آب، روي قانون گياه.


اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
  • جذاب
Reactions: *KhatKhati*، BINA.A و !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,431
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است
که در افسون گل سرخ شناور باشیم
پشت دانایی اردو بزنیم
دست در جذبه یک برگ بشوییم و سر خوان برویم
صبح ها وقتی خورشید در می اید متولد بشویم
هیجان ها را پرواز دهیم
روی ادرک ‚ فضا ‚ رنگ صدا پنجره گل نم بزنیم
آسمان را بنشانیم میان دو هجای هستی
ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم
بار دانش را از دوش پرستو به زمین بگذاریم
نام را باز ستانیم از ابر
از چنار از پشه از تابستان
روی پای تر باران به بلندی محبت برویم
در به روی بشر و نور و گیاه و حشره باز کنیم
کار ما شاید این است
که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم


اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: BINA.A و !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,431
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
به چه می‌اندیشى؟
نگرانى بیجاست …
عشق اینجا و خدا هم اینجاست
لحظه‌ها را دریاب …
***
زندگی نیست بجز عشق
بجز حرف محبت به کَسی
وَر نه هر خار و خَسی
زندگی کرده بَسی…
***
و عشق سفربه روشنی اهتزار اشیاست…
و عشق صدای فاصله هاست….
صدای فاصله هایی که غرق ابهامند…!


اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: BINA.A و !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,431
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
بیا ذوب کن
در کف دست من
جرم نورانی عشق را…!
***
زندگی حس غریبیست
که یک مرغ مهاجر دارد…!
***
کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم،
آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم…
***
لحظه‌ها را دریاب.
زندگی در فردا نه
همین امروز است…


اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: BINA.A و !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,431
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
زندگی سوت قطاری است
که در خواب پُلی می پیچد
زندگی دیدن یک باغچه
از شیشهٔ مسدود هواپیماست
خبر رفتن موشک به فضا،
لمس تنهایی ماه،
فکر بوییدن گل در کره ای دیگر…
***
زندگی مجذورِ آیینه است!
زندگی گل به توان اَبَدیَت،
زندگی ضربِ زمین در ضربانِ دل ها،
زندگی هندسه ساده و یکسان نفس هاست…


اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: BINA.A و !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

The unborn

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/8/18
ارسال ها
8,710
امتیاز واکنش
29,431
امتیاز
473
سن
23
محل سکونت
کویِ دوست
زمان حضور
207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
سکوت ما به هم پیوست و ما ما شدیم
تنهایی ما تا دشت طلا دامن کشید
آفتاب از چهره ما ترسید
دریافتیم و خنده زدیم
نهفتیم و سوختیم
هر چه بهم تر تنهاتر
از ستیغ جداشدیم
من به خاک آمدم و
بنده شدم
تو بالا رفتی و خدا شدی…


اشعار سهراب سپهری

 
  • تشکر
Reactions: BINA.A و !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

BINA.A

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/6/20
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
109
امتیاز
98
زمان حضور
9 ساعت 59 دقیقه
تو مرا آزردی!
که خودم کوچ کنم از شهرت...
تو خیالت راحت!
می‌روم از قلبت...
می‌شوم دورترین خاطره در شب‌هایت.
تو به من می‌خندی
و به خود می‌گویی:
باز می‌آید و می‌سوزد
از این عشق ولی...
برنمی‌گردم، نه!
می‌روم آن‌جا که دل بهر دلی تب دارد؛
عشق زیباست و حرمت دارد... .​


اشعار سهراب سپهری

 

BINA.A

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
27/6/20
ارسال ها
26
امتیاز واکنش
109
امتیاز
98
زمان حضور
9 ساعت 59 دقیقه
کفتریمی‌خورد آب.
یا که در بیشه‌ی دور، سیره‌ای پر می‌شوید.
یا در آبادی، کوزه‌ای پر می‌گردد.
آب را گل نکنیم؛
شاید این آب روان، می‌رود پای سپیداری تا فرو شوید اندوه دلی.
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب.
زن زیبایی آمد ل**ب رود.
آب را گل نکنیم:
روی زیبا دو برابر شده است.
چه گوارا این آب!
چه زلال این رود!
مردم بالا دست، چه صفایی دارند!
چشمه‌هاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد!
من ندیدم ده‌شان،
بی‌گمان پای چپرهاشان جا پای خداست.
ماهتاب آن‌جا، می‌کند روشن پهنای کلام.
بی‌گمان در ده بالا دست، چینه‌ها کوتاه است.
مردمش می‌دانند، که شقایق چه گلی است.
بی‌گمان آن‌جا آبی، آبی است.
غنچه‌ای می‌شکفد، اهل ده باخبرند.
چه دهی باید باشد!
کوچه باغش پر موسیقی باد!
مردمان سر رود، آب را می‌فهمند.
گِل نکردندش، ما نیز:
آب را گل نکنیم.​


اشعار سهراب سپهری

 

amir.m

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/20
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,060
امتیاز
178
زمان حضور
7 روز 16 ساعت 59 دقیقه
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید​


اشعار سهراب سپهری

 

amir.m

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
23/7/20
ارسال ها
117
امتیاز واکنش
1,060
امتیاز
178
زمان حضور
7 روز 16 ساعت 59 دقیقه
من پر از نورم و شن
و پر از دار و درخت
پرم از راه، از پل، از رود، از موج
پرم از سایه برگی در آب
چه درونم تنهاست​


اشعار سهراب سپهری

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا