مشاعره با حرف ب

~FaryadTosi~ · 20/6/23

برآی ای آفتاب صبح امید

که در دست شب هجران اسیرم

Mahii · 20/6/23

بسوز این خرقه تقوا تو حافظ
که گر آتش شوم در وی نگیرم

~FaryadTosi~ · 20/6/23

با تو آن عهد که در وادی ایمن بستیم
همچو موسی ارنی گوی به میقات بریم

Mahii · 20/6/23

بر مـــا گذشت نیک و بــــد، امـــا تـــو روزگار
فکری به حال خویش کن، این روزگار نیست

~FaryadTosi~ · 20/6/23

بگشای تربتم را بعد از وفات و بنگر

کز آتش درونـم دود از کفن بـرآید

Mahii · 20/6/23

بگذر به کوی میکده تا زمره حضور
اوقات خود ز بهر تو صرف دعا کنند

~FaryadTosi~ · 20/6/23

به غیر اینکه پریشانیم به طــول کشـد

شکایت از سر زلفت، چه ماحصل دارد؟

moh@mad · 21/6/23

YeGaNeH گفت:
برایم
غریب بمان
ک هر ک دل به
او بستم اهلِ رفتن شد..

- محمود درویش

~FaryadTosi~ گفت:
با درد بساز چون دوای تو منم
در کس منگر که آشنای تو منم
گر کشته شوی، مگو که من کشته شدم
شکرانه بده که خونبهای تو منم

به غیر از خانمان‌سوزی مقامی نیست عاشق را
چو آتش ‌گوشهٔ داغی برای خویش می‌جویم

خرابیهای دل بی‌دام امیدی نمی‌باشد
شکست طرهٔ او از بنای خویش می‌جویم

SelmA · 21/6/23

moh@mad گفت:
به غیر از خانمان‌سوزی مقامی نیست عاشق را
چو آتش ‌گوشهٔ داغی برای خویش می‌جویم

خرابیهای دل بی‌دام امیدی نمی‌باشد
شکست طرهٔ او از بنای خویش می‌جویم

با رشته ي زلف توام امشب سر راز است
افسوس که شب کوته و اين رشته دراز است

~NIKA~ · 21/6/23

SelmA گفت:
با رشته ي زلف توام امشب سر راز است
افسوس که شب کوته و اين رشته دراز است

باغ شدم زورد او داغ شدم زگرد او

زاغ شدم ز درد او من نه منم نه من منم

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر نیمه فعال

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر نیمه فعال

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر نیمه فعال

دوستدار انجمن رمان ۹۸

کاربر ممتاز

مدیر تالار بیوگرافی

مدیر آزمایشی تالار حقوق

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین