مشاعره با حرف ب

~XFateMeHX~ · 20/2/22

برو ای رقیب و برمن سردست بیش مفشان

که به آستین غبارم نرود ز آستانش

~XFateMeHX~ · 20/2/22

به فلک می‌رسد از رویِ چو خورشیدِ تو نور

قل هو اللهُ احدْ چشم ِ بد از روی تو دور

~XFateMeHX~ · 20/2/22

بهر دفع سخن دشمن و از بیم رقیب

دیده سوی دگری دارم و خاطر سوئی

~XFateMeHX~ · 20/2/22

باید که جمله جان شوی تالایق جانان شوی

گرسوی مستان میروی مستانه شو مستانه شو

~XFateMeHX~ · 20/2/22

باده گر بر خاک ریزی به که در جام رقیب

می‌خورد با او کسی حیف از تو و حیف از نوشیدنی

~XFateMeHX~ · 20/2/22

بر آستان جانان گر سر توان نهادن گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

~XFateMeHX~ · 20/2/22

بر آستان جانان گر سر توان نهادن

گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

به یاد چشم تو انسم بود با لاله ی وحشی

غزال من مرا سرگشته ی کوه و کمر کردی

~XFateMeHX~ · 20/2/22

بایاد وصال تو به بتخانه شدم

تسبیح بتان زمزمه ی ذکرتو بود

بر هر چه همی لرزی می‌دان که همان ارزی

زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد.

~XFateMeHX~ · 20/2/22

بی تو یک ثانیه تکرار شدن حال بدی است

خاطرت جمع ، نبودی که چنین سال بدی است

~XFateMeHX~ · 20/2/22

به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم

همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی