خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,049
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
چند دقیقه پیش، قبل از اینکه تو را ببینم، چشمم به دختر و پسر جوانی افتاد که زیر درختی، توی باغچه پشت کلیسا با هم حرف می‌زدند. از همان دور می‌شد فهمید که دارند همان کلماتی را برای هم می‌گویند و تکرار می‌کنند که تا دنیا دنیا بوده، زن‌ها و مردها، میلیون‌ها و میلیاردها بار به هم گفته‌اند. دوستت دارم، دوستم داری؟ در این سرزمین، سرنوشت خوشی نداریم، فکر می‌کنم که تو هم با من موافق باشی. اما تا زمانی که زنی و مردی به هم می‌گویند «دوستت دارم، دوستم داری؟» شاید هنوز بشود امیدوار بود.

– رمان دانه زیر برف اثر اینیاتسیو سیلونه

53730443_334928943811430_8446606456815865300_n.jpg


یک قاچ کتاب

 
  • تشکر
Reactions: LIDA_M، N.99 و فروغ ارکانی

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,049
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
داری می‌بینی و می‌شنوی که چه‌طور تو روز روشن دروغ می‌گویند، و درست هم به‌خاطر آن‌که دروغهاشان را تحمل می‌کنی، احمق فرضت می‌کنند؛ نهایت خفت و حقارت را تحمل می‌کنیم و عاجزیم روراست بگوییم آدمهای اصیل و آزاده را قبول داریم. دست آخر خودمان هم دروغ می‌گوییم و لبخند هم می‌زنیم! همه اینها به‌خاطر چیه؟ به‌خاطر یک لقمه نان و یک گوشه گرم؛ به‌خاطر مقام و شغل ناچیزی که یک پاپاسی هم ارزش ندارد. نه، نمی‌شود، دیگر این‌طوری نمی‌شود زندگی کرد!
– کتاب همسر و نقد همسر؛ داستان آدمی در جلد

photo_2017-11-04_18-29-43.jpg


یک قاچ کتاب

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: فاطمه باقری، LIDA_M و فروغ ارکانی

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,049
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
رمز و راز چیست؟ عزیزم، همه چیز رمز و راز است؛ همه جا رمز و راز خداست. در هر درخت، در هر برگ گیاه، این رمز و راز نهفته است. چه آواز آن پرنده کوچک که در پرواز است چه ستارگانی که شب‌ها در آن بلندای آسمان می‌درخشند، همه اینها پرده اسرار نهان است. و بزرگ‌ترین راز و رمزها آن چیزی است که در دنیای دیگر در انتظار روح انسان است.

– کتاب جوان خام اثر داستایفسکی

58756972_2016467988660273_6894983805279445164_n.jpg


یک قاچ کتاب

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: LIDA_M و فروغ ارکانی

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,049
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
آدم‌بزرگ‌ها ارقام را دوست دارند. وقتی با ایشان از دوست تازه‌ای صحبت می‌کنید هیچ‌وقت از شما راجع به آنچه اصل است نمی‌پرسند. هیچ‌وقت به شما نمی‌گویند که مثلا آهنگ صدای او چطور است؟ چه بازی‌هایی را بیشتر دوست دارد؟ آیا پروانه جمع می‌کند؟ بلکه از شما می‌پرسند: «چند سال دارد؟ چند برادر دارد؟ وزنش چقدر است؟ پدرش چقدر درآمد دارد؟» و تنها در آن وقت است که خیال می‌کنند او را می‌شناسند. اگر شما به آدم‌بزرگ‌ها بگویید: «من خانه زیبایی دیدم پشت‌بامش کبوتران…»، نمی‌توانند آن خانه را در نظر مجسم کنند. باید به ایشان گفت: «یک خانه صدهزار فرانکی دیدم!» آن وقت به بانگ بلند خواهند گفت: به به! چه خانه قشنگی!

– کتاب شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت اگزوپری

شازده-کوچولو-770x480.jpg


یک قاچ کتاب

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: LIDA_M، N.99 و فروغ ارکانی

^moon shadow^

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
18/3/18
ارسال ها
1,878
امتیاز واکنش
18,049
امتیاز
428
محل سکونت
Tabriz
زمان حضور
38 روز 17 ساعت 41 دقیقه
نویسنده این موضوع
انسان‌ها هر یک روحی دارند که با روح دیگران درنمی‌آمیزد. دو نفر آدم می‌توانند نزد هم بروند و با هم حرف بزنند و به هم نزدیک شوند، اما روحشان مثل گلی است که در جای خود ریشه دارد و نمی‌تواند جابه‌جا شود و با گل‌های دیگر درآمیزد، زیرا برای این کار باید از ریشه‌ی خود جدا شود و این ممکن نیست. گل‌ها عطر خود را می‌پراکنند و تخم خود را به دست باد می‌سپارند، زیرا دوست دارند با یکدیگر آمیـ*ـزش کنند. اما هیچ گلی نمی‌تواند گرده‌اش را به گلی که می‌خواهد برساند. این کار به دست باد است، که می‌آید و می‌رود و هر جور که بخواهد می‌وزد.
– رمان داستان دوست من اثر هرمان هسه

bf49e5c526a84845962db8cd82abf230.jpg


یک قاچ کتاب

 
  • تشکر
Reactions: LIDA_M و فروغ ارکانی

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
مردم، بهشت را مثل باغ فردوس تصور می‌کنند. جایی که در آن می‌توانند برابرها شناور شوند و در رودخانه‌ها و کوه‌ها وقتشان را به بطالت بگذرانند. ولی این صحنه‌پردازی‌ها بدون تسلی خاطر، بی‌معنی است.
«بزرگترین هدیه‌ای که خدا می‌تواند به تو بدهد این است: درک آن‌چه در زندگی‌ات گذشته. تا زندگی‌ات برایت توجیه شود. این همان آرامشی است که دنبالش بودی.»

در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند
میچ البوم


یک قاچ کتاب

 
  • تشکر
  • عجیب
Reactions: LIDA_M، *KhatKhati* و !Shîma!

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
تنها اجبار شما در هر زندگی‌، صادق ماندن با خویش است.

توهمات
ریچارد باخ


یک قاچ کتاب

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: LIDA_M، *KhatKhati* و ~ZaHrA~

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
من امیدوارم که وقتی مُردم، یک آدم با فهم و شعوری پیدا بشود و جنازه مرا توی رودخانه‌ای، جائی بیندازد. هرجا که می‌خواهد باشد، ولی فقط توی قبرستان، وسط مرده‌ها، چالم نکنند. روزهای جمعه می‌آیند و روی شکم آدم دسته گل می‌گذارند، و از این جور کارهای مسخره. وقتی آدم زنده نباشد، گل را می‌خواهد چه کار؟ مرده که به گل احتیاج ندارد.

ناطور دشت
جی دی سلینجر


یک قاچ کتاب

 
  • تشکر
  • خنده
Reactions: LIDA_M، *KhatKhati* و ~ZaHrA~

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
آدم فقط یک‌بار دنیا می‌آید. واقعا وظیفه داری حتی الامکان بهترین زندگی را در پیش بگیری.

من پبش از تو
جوجو مویز


یک قاچ کتاب

 
  • تشکر
Reactions: LIDA_M، *KhatKhati* و ~ZaHrA~

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
این زمان گرفتاری‌هایمان خیلی زیاد است، و روز به روز هم _ظاهراً_ زیادتر می‌شود. با این همه، اگر مخالفتی نداشته باشی، خوب است که جای کوچکی هم برای گریستن باز کنیم؛ اینطور در گرفتاری‌هایمان غرق نشویم، و از یاد نبریم که قلب انسان، بدون گریستن، می‌پوسد؛ و انسان بدون گریه، سنگ می‌شود.

چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم
نادر ابراهیمی


یک قاچ کتاب

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: LIDA_M، *KhatKhati* و ~ZaHrA~
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا