- عضویت
- 26/6/18
- ارسال ها
- 114
- امتیاز واکنش
- 2,607
- امتیاز
- 213
- زمان حضور
- 0
نویسنده این موضوع
آبـان هوایش غرق دلتنگیست
عطرِ تو را در مشت خود دارد
فهمیده خیلی دوستت دارم
هی پشتِ هم با عشق میبارد ...
آبان از اول هم مـُردد بود
عطر تو را جـاری کند یا نه
میخواست لبریزت شوم اما
اینگونه باران گرد و رسوا.. نه
او دیده بود از اولِ پاییـز
هرشب به یادت شعر میخوانم
فهمیده بودم زیرِ این بـاران
تو میروی من خیـس میمانم ...
آبان شدم در اوجِ بی مهـری
ابـری شدم اما نمیبارم
بعد از تو این پاییـزِ لا کردار
گفته هوای بدتـری دارم ...
آنقدر از عشقـت نوشتم که
ما دسته جمعی عاشقت هستیم
دروازه ی این شهرِ عاشق را
جز تـو به روی هر کسی بستیم ...
باران امشب بهتر از قبل است
جوری که فکـرش را نمیکردی ..
آبـان خبرهای خوشی دارد
شاید به پای قصـه برگردی ...
| مریم قهرمانلو |
عطرِ تو را در مشت خود دارد
فهمیده خیلی دوستت دارم
هی پشتِ هم با عشق میبارد ...
آبان از اول هم مـُردد بود
عطر تو را جـاری کند یا نه
میخواست لبریزت شوم اما
اینگونه باران گرد و رسوا.. نه
او دیده بود از اولِ پاییـز
هرشب به یادت شعر میخوانم
فهمیده بودم زیرِ این بـاران
تو میروی من خیـس میمانم ...
آبان شدم در اوجِ بی مهـری
ابـری شدم اما نمیبارم
بعد از تو این پاییـزِ لا کردار
گفته هوای بدتـری دارم ...
آنقدر از عشقـت نوشتم که
ما دسته جمعی عاشقت هستیم
دروازه ی این شهرِ عاشق را
جز تـو به روی هر کسی بستیم ...
باران امشب بهتر از قبل است
جوری که فکـرش را نمیکردی ..
آبـان خبرهای خوشی دارد
شاید به پای قصـه برگردی ...
| مریم قهرمانلو |
اشعار مریم قهرمانلو
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com