- عضویت
- 25/3/20
- ارسال ها
- 467
- امتیاز واکنش
- 5,538
- امتیاز
- 263
- محل سکونت
- از بر بحر فرنوشم
- زمان حضور
- 51 روز 12 ساعت 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
سمکو پوزخندی آرام بر گوشه صورتش نشاند و بدون اینکه واکنش دیگری نشان دهد به کارش ادامه داد. مهرنوش با گونههای سرخ کنار برکه نشست و خود را در آن نگاه کرد و با موهای نارنجی و افشانش بازی کرد.
به تصادف چشمش به میوههای درختان آهث برخورد؛ پوستی بنفش تیره داشتند و سرشار از خارهای تیز و کلفت بودند. چونان تنه درخت، پوستشان فلس دار بود...
به تصادف چشمش به میوههای درختان آهث برخورد؛ پوستی بنفش تیره داشتند و سرشار از خارهای تیز و کلفت بودند. چونان تنه درخت، پوستشان فلس دار بود...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
در حال تایپ رمان خاکستر بینام | فرّیان کاربر انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com